خلاصه ماشینی:
نظریه پردازی دربارۀ یکتایی ژاپن نوشتۀ eiL nhoJ ترجمۀ دکتر فرهنگ ارشاد دانشیار جامعهشناسی دانشگاه شهیدچمران منبع: 6991 gnirpS ,ygoloicoS tnerruC مقدمه در فاصله انتشار کتاب«رنگ زرد و شمشیر» اثر روث بندیک( 6491 tcideneB )تا کتاب «ژاپن نمره یک»تألیف عذرا فوگل ( 9791 legoV )،در برداشت غرب،و بویژه آمریکا،درباره ژاپن،یک دنیا تحول پدید آمد.
این نویسندگان برای برجسته ساختن تفاوتهای ژاپن با دیگر کشورها،و بیش از همه با جوامع غرب،آن را همچون یک هستی همگون انگاشتهاند که چندان تحتتأثیر تحول تاریخی قرار نگرفته است.
گرچه بسیاری از اینگونه آثار شرقشناسی،که در سالهای پس از جنگ منتشر شده،کمبودهای گوناگون در فرهنگ و جامعه ژاپنی را آشکار ساختهاند،اما بیشترشان با آبوتاب و با بیانی مثبت دربارۀ اقتصاد بالندۀ ژاپن قلمفرسایی کردهاند.
نظریههای مربوط به ماهیت متمایز مردم، فرهنگ،یا جامعه ژاپنی که در این رهگذر ارائه شده مانند نمونههای غربی خود افتراق داخلی و تحولهای گذرای این جامعه را از نظر دور داشته و تفاوت بین ژاپن و جامعههای غربی را بزرگنمایی کردهاند.
برای نمونه،یک پژوهشگر ژاپنی مینویسد:«ساختار ذهنی ما ژاپنیها از دوران نوشتههای شرقشناسی غربی و ژاپنی برای برجسته ساختن بیمانندی ژاپن،بر تحولهای تاریخی و تفاوتهای درونی این جامعه سرپوش نهاده و با متمرکز کردن نگاه خود بر فرهنگ این جامعه،دیگر عوامل تعیینکننده را نادیده گرفتهاند.
در آثار اکثر دانشپژوهان اجتماعی کوشش شده است که در پرتو نظریههای نوگرایی و مارکسیستی ژاپن را به عنوان یک نمونه ویژه از یک الگوی کلیتر مورد بحث قرار دهند.
درحالی که کارهای اولیه دربارۀ یکتایی ژاپن بیانگر احساس فرودستی ژاپنیها در برابر غرب بود پس از آن بسیاری از آثار تازه،عقدۀ خود برتربینی آنها را بطور پنهان بیان میکند.