خلاصه ماشینی:
"جهانی شدن پس از پایان جنگ سرد نظریههای گوناگون و دیدگاههای مختلفی برای تبیین روابط بین الملل از سوی دانشمندان علوم سیاسی و اقتصادی مطرح شده است که میتوان آنها را در یک دستهبندی کلان به شرح ذیل تنظیم نمود: 1-جهان شمولی لیبرالیسم:بسیاری از نظریات موجود مدعیاند که با فروپاشی اتحاد شوروی سابق، غرب و لیبرالیسم بر تمامی ایدئولوژیها و اندیشههای بشری غلبه یافته است و تعیین کنش و واکنشهای آتی در عرصه بین المللی منحصرا در چارچوب نظریات«لیبرالیسم»و همچنین بسط و گسترش پروژه لیبرالیسم که در تجارت آزاد، دموکراسی، حقوق بشر، و...
اما بارزترین دیدگاههای رویکرد لیبرالی بر این اصل استوار است که عنصر دولت-ملت همچنان در عرصه روابط بین الملل تأثیرگذار خواهند بود ولی در نتیجه فرایند جهانی شدن، حاکمیت ملی کشورها محدود میگردد و از اختیارات آنها کاسته میشود.
24 4-رویکرد جهانگرایان افراطی:این رویکرد طرفدار سرسخت جهانی شدن است و معتقد است جهانی شدن پایانی بر بسیاری از نهادهای سنتی است، منجر به اضمحلال عنصر دولت-ملت در روابط بین المللی میشود، حاکمیت ملی کشورها را زائل و بازار را جایگزین آن خواهد ساخت و زمینه را برای گسترش هر چه بیشتر نهادهای فراملیتی تولید، تجارت و امور مالی فراهم میکند.
ساز و کارهای مطرح شده از سوی طرفداران اصلی جهانی شدن که موجبات چالشهای امنیتی در بعد سیاسی حاکمیت ملی را فراهم میسازد از این قرار است: -با توجه به اهمیت عوامل اقتصادی و بسط اقتصاد بازار و همچنین اهداف گسترده فراملی شرکتهای چند ملیتی در عرصههای اقتصادی و تجاری، دامنه اقتدار حاکمیت ملی کشورها در سازماندهی مطلوب و ملی امور اقتصادی کاهش مییابد."