خلاصه ماشینی:
"همانگونه که میتوان انتظار داشت این نظریات و تقسیمبندیها توسط مورخین شوروی بشدت طرد شده است و استدلال هواداران شیوه تولید آسیائی بعنوان پاسخ به دوبروفسکی بدینگونه است:مختصری اطلاع از تاریخ این مطلب را روشن میسازد که تیولداری و نظام ارباب و رعیتی در اروپا کاملا بیکدیگر مرتبط بوده و غالبا به یکدیگر تبدیل شدهاند و برای اثبات این مطلب به متنی از مارکس اشاره میکنند که:«...
البته سئوال بدون جوابی که از این پندارگرایان میشود این است که آیا میتوان سوسیالیزم و حتی کمونیزم بعد از آن را نیز شامل این قاعده دانست؟چون در آنصورت سئوال مطرح شده این است که در کمونیزم نطفۀ چه نظام بعدی نهفته است؟ 3-تمام جوامعی که دارای طبقات هستند صرف نظر از شیوه تولیدشان،برپایه استثمار تولیدکننده مستقیم ثروت استوار شدهاند،مارکس میگوید در هر جامعه که گروهی مالکیت انحصاری وسایل تولید را داشته باشند،زحمتکشان بایستی اجبارا یا از روی احتیاج یا به اراده شخصی وسایل معاش صاحبان وسایل تولید را فراهم سازند.
po-niatirB no-xraM بطور کلی مطالبی را که پندارگرایان مارکسی برای رد این نتیجهگیری آوردهاند به گونه زیر میتوان خلاصه نمود: الف-اگر شیوه تولید آسیائی را آنچنانکه مارکس ترسیم نموده است و فئودالیسم را آنچنانکه در اروپای غربی وجود داشته با یکدیگر مقایسه کنیم متوجه میشویم که با دو شیوه متفاوت تولید روبرو هستیم که دارای دو روبنای متفاوت میباشند بدینگونه که: -در شیوه تولید آسیائی،زمین مهمترین وسیله تولید در اختیار دولت است در حالیکه در شیوه کلاسیک فئودالیسم،زمین ملک ارباب فئودال است."