چکیده:
در این تحقیق رابطه بین سازوکارهای راهبری شرکتی، شامل اندازه هیات مدیره، عدم داشتن پست اجرایی در شرکت توسط رئیس هیات مدیره، نسبت اعضای غیر موظف هیات مدیره و درصد سرمایه گذاران نهادی، با ارزش سهام شرکت، بررسی می شود. جهت ایجاد ارتباط بین عناصر راهبری شرکتی و ارزش سهام شرکت از مدل ارزشیابی اولسون(1995) استفاده شده و سازوکارهای راهبری شرکتی جایگزین بخش «سایر اطلاعات» در این مدل می گردند. پیشینه تحقیق نشان می دهد که بین سازوکارهای راهبری شرکتی و قیمت سهام شرکت یک رابطه خطی و مشخص وجود ندارد، به همین دلیل شبکه عصبی مصنوعی نیز برای شناخت هر گونه روابط بین متغیرهای مدل بکار می رود، به عبارت دیگر فرض پویایی خطی اطلاعات، در مدل اولسون به چالش کشیده می شود. بعد از طراحی مدل شبکه عصبی مصنوعی، نتایج حاصله با روش حداقل مربعات معمولی مقایسه شده است. برای طراحی مدل شبکه عصبی و تشکیل معادله رگرسیون خطی، جمعا از اطلاعات 776 سال- شرکت و برای آزمون شبکه عصبی و رگرسیون خطی از اطلاعات 62 سال شرکت در طی سال های 1389-1380 استفاده گردیده است. شبکه عصبی مورد استفاده در این تحقیق از نوع پرسپترون چندلایه با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا است و در آن از دو لایه میانی جهت شبیه سازی روابط بین متغیرها استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که: 1. استفاده از سازوکارهای راهبری شرکتی به عنوان بخش سایر اطلاعات در مدل اولسون باعث افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل ارزشیابی مذکور می شود، و 2. استفاده از شبکه عصبی مصنوعی نسبت به روش حداقل مربعات معمولی، برای تحلیل روابط بین متغیرها، قدرت توضیح دهندگی و دقت مدل را بالا می برد.
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه اهداف تحقیق عبارتنـد از: الـف ) در ایـن تحقیـق مـدل ارزش گـذاری اولسـون (١٩٩٥) جهت ارزش گذاری شرکت مورد استفاده قرار می گیرد ودر آن معیارهای راهبـری شـرکتی ، شامل ساختار مالکیت و مشخصات هیات مدیره ، جـایگزین سـایر اطلاعـات در مـدل ارزش - گذاری می شوند و از این حیث در ادبیات رشته در داخـل کشـور نگرشـی جدیـد نسـبت بـه ارزش گذاری شـرکت و مـدل هـای ارزش گـذاری مبتنـی بـر اطلاعـات حسـابداری ، بوجـود می آید و ب) در این تحقیق فرض غیر خطی بودن بین عناصر مـدل ارزش گـذاری بـا ارزش شرکت مورد بررسی قرار می گیرد و در این بین از شبکه عصبی مصـنوعی بـرای شـبیه سـازی هر نوع الگو و رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده می شود.
به صورت کلی نتایج تحقیقات داخلی و خارجی نشان می دهـد رابطـه بـین معیارهـای راهبـری شرکتی با ارزش شرکت یک رابطه ثابت و خطـی نمـی باشـد و بـه همـین دلیـل در ایـن طـرح پژوهشی سعی بر آن است با دیدی وسیع تر نسبت به تحقیقات گذشته ، عناصر راهبری شـرکتی را در نظر گرفته و ضمن ترکیب آنها بـا مـدل ارزشـیابی اولسـون (بـه عنـوان یـک مـدل اصـیل حسابداری )، از شبکه عصبی مصنوعی جهت تحلیل روابط بین آنها استفاده شود."