چکیده:
تحولات اجتماعی و توجه به درخواستها و دغدغه های مردم، از عوامل عمده دگرگونی شعر مشروطه است. این مقاله با تاسی به آرای نظریه پردازان غربی و منتقدان ایرانی، به مخاطب گرایی شعر مشروطه و جایگاه قابل توجه مخاطب در ساختار و تحول شعر آن دوره پرداخته است. با بررسی سبک شناسانه و تحلیل جامعه شناختی شعر مشروطه و تحلیل محتوایی آثار، رابطه مخاطب، شعر و تحولات اجتماعی – فرهنگی این دوره تبیین شده است. ارزش و اهمیت این پژوهش در این است که بسیاری از نکات اجتماعی – تاریخی را می توان در لابلای اشعار ردیابی و تجزیه و تحلیل کرد. مخاطب در تکوین و تحول شعر مشروطه نقش مؤثری داشته و از ارکان شعر و علت غایی آن محسوب می شود. شاعران وضعیت یکسانی نداشته اند: گروهی سنت گرا و پیرو سبک بازگشت بوده اند؛ مثل صفای اصفهانی و فرصت شیرازی و شاعرانی که تا حدودی به مسائل اجتماعی با نگاهی انتقادی پرداخته اند، مثل ایرج میرزا، بهار و ادیب الممالک؛ و شاعرانی که در متن انقلاب و پیشگام مبارزه مردمی بوده اند؛ مثل نسیم شمال، عارف، عشقی و لاهوتی. هر دسته از این شاعران مخاطبان خاص خود را داشته اند
خلاصه ماشینی:
"گروهی از صاحب نظران به واسطة آشنایی با فرهنگ غربی ، و فلسفة ادبیات اروپـایی ، بـا توجـه بـه نیـاز سیاسی و اجتماعی جامعه ایران ، کم کم به تدوین نظریه های جدید ادبیات که تئوری ادبیات انقلاب به شـمار می رود، دست یازیدند (آجودانی ، ١٣٨٥: ٨٦): تا قلم نگردد آزاد، از قلم نمی کنــــم یاد گر قلم شود زبیداد، همچــــــو خامه هر دو دستم گر زنم دم از حقایق ، بر مصالح خلایــــق شحنه می کشد که رندم ، شرطه می کشد که مستم ملت نجیب ایران ، خوانده با یقین و ایمان شاعــــر سخن شناســـم ، سائس وطن پرستــــم (فرخی یزدی ، ١٣٧٨: ١٣٥) شاعر مردمی و مذهبی سرای مشروطه اوضاع ایران را این گونه توصیف می کند: خانه ما شده از صدمة همسایه خراب جگر ما شــده از شعلـــه بیگانه کباب خلق بیدار ولی ما همه در خرخر خواب نه صداقت نه دیانت نه حیا و نه حجاب آه و افسوس مگر جنس مسلمـان مرده داد و بیداد مگر این همه انســان مرده (نسیم شمال ، ١٣٧١: ٢٢٠) شاعری با این صراحت از تجاوز و توطئة دشمنان خارجی ، انتقاد کرده، به مردم هشدار می دهد کـه از خـواب غفلت بیدار شوند، به ارزشهای فردی و اجتماعی از دست رفته ، توجه کنند و به یاد آورند که مسلمان هستند."