چکیده:
رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایتهای اسطورهای و بازپردازی آنها در ادبیات روایی امروزی ایفا میکند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملا متفاوت اینگونه داستانها و رمانها به بنمایههای اسطورهای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونیهای اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کردهاند: بیانسجامی جهان آشفته معاصر که همه گفتمانهایش سرشار از تناقض، بیانسجامی و قاعدهگریزی است، انسان امروزی را شیفته روایتهای نامنسجم، غیرخطی گسستهنما و سرشار از بینظمیهای زمانیـ که پیشینهای غنی در روایتهای اسطورهای داردـ کرده است. شهریار مندنیپور یکی از نویسندگان برجسته ادبیات معاصر فارسی است که میتوان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان بهویژه عنصر زمان به روایتهای اسطورهای همانند دانست. این پژوهش نشان میدهد که زمان در برخی از داستانهای کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطورهای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثه روایتشده میگیرد؛ 3. دورانی و چرخهای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندیها لزوما به معنای تاثیرپذیری آگاهانه مندنیپور از روایات اسطورهای نیست.
Modernist novel and short story have played a significant role in modern retouching of mythical narratives and in their recreation in the contemporary narrative literature. One of the major reasons for the particular attention of these novels and short stories to mythical roots is the necessity that the recent authors feel due to alterations in social conditions as well as the fundamental transformations in human’s intellect and attitude. The disorder in today’s chaotic world، the discourses of which are full of contradictions، irregularities، and rule aversion has intrigued today’s man in incoherent، nonlinear and discontinuous narratives abundant with temporal disorders، a characteristic which has a rich background in mythical narratives. A prominent writer in contemporary Persian literature is Shahriyar Mandanipour، the works of whom can resemble mythical narratives in terms of both the structure and the processing of some elements of story، specially the element of time. This study attempts to demonstrate that just like in some mythical narratives، in some of the stories by Mandanipour، 1- time is qualitative and mental not quantitative and objective; 2- time takes its validity from the narrated event or phenomenon; and 3- time is circular and cyclic not linear and straight. Of course، confirming these resemblances does not necessarily imply that Shahriar Mandanipour has consciously been influenced by mythical narratives.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال،گرایش به بهرهگیری از روایتهای اسطورهای در آفرینش آثار داستانی،در میان رمان نویسان پسامدرن که گویا همه چیز را به وسیلۀ اساطیر تفسیرپذیر میدانند و باور دارند اسطوره-که اساسا روایت پیوستۀ گسسته نمایی است-آنها را در نشان دادن بیانسجامی دنیای معاصر بهتر یاری میکند و خود نیز در عمل روایتهایی به ظاهر منفک و گسیخته("تکهتکههای قصهها")ارائه میکنند (پاینده،1386:38)،بیش از دیگر جریانهای داستان نویسی دیده میشود(تفاوت در میزان بهرهگیری است)و نگرش فمینیستی با تجدیدنظر در روایتهای اسطورهای و با رویکردی ایدئولوژیک میکوشد با نگاهی تازه به هویت جنسی،نظریههای آن را از نو و با نگاه زنانه-گاه همراه با تغییر ساختار و گونهای وارونگی-بازنویسی کند(لنسر، 1388:31-311).
روایت&%07017MADG070G% ذهنی عیدی قربان در این قسمت،که بیشتر داستان را دربرمیگیرد،غیر مستقیم، غیر خطی،پاره پاره و پر از رفتوآمدهای زمانی و مکانی است؛یعنی برای لحظات بسیار کوتاهی،راوی روایت ذهنی داستان،عیدی قربان،به کمک کسانی که او را به مریض خانه منتقل میکنند و میکوشند نگذارند که بخوابد-اگر بخوابد،میمیرد و البته روایت او نیز به پایان میرسد-از دنیای ذهن،دور و به واقعیت نزدیک میشود و به تعبیر دیوید لاج"اتصال کوتاه" )tiucric trohs( روی میدهد(لاج،1386:186)، اما این لحظات بسیار کوتاه است و راوی با نگریستن به آسمان و بال درنا،دوباره وارد عالم ذهنی خود میشود و داستان در زمان ذهنی جریان پیدا میکند:«-میشنوی..."