خلاصه ماشینی:
"رشد تکنولوژی و صنعت موجب تولید ما زاد محصول شد و ما زاد محصول اگر برای خود بازاری نمییافت منجر به تقلیل سود میشد و باز کردن راه تجارت کالاهای ساخته شده چند منفعت مشخص داشت: الف:فروش محصولات ما زاد و افزایش روند سودآوری برای تجار و صاحبان صنایع غربی و توسعهیافتگی بیشتر ب:خرید مواد اولیه برای تغذیه بعدی کارخانهها و صنایع به قیمت ارزان ج:درهم ریختن ساخت فرهنگی،سیاسی، اقتصادی،اجتماعی کشورهای مستعمره شده به منظور جلوگیری از تحرک آنها در روند توسعۀ اقتصادی «کشورهای استعمار شده،همواره به عنوان منبع مواد اولیه مورد استمثار قرار گرفتهاند، موادی از قبیل فلزات،الیاف خام و مواد غذایی.
» نتیجهگیری: مقصود از بیان روند تاریخی توسعه در غرب و پیگیری ریشههای استعمار در شکلگیری آن (به تصویر صفحه مراجعه شود) دستیابی به نتایج زیر است که: اولا:الگوی توسعۀ اقتصادی تبلیغ شده از سوی غرب که بعضا با ظرافت خاصی که شاید هم ناشی از تأثیرپذیری ناخودآگاه متفکرین غربزدۀ جهان سوم است نه تنها موجب رفع نگرانیهای موجود در مورد بیعدالتیهای و نابرابریها در جهان سوم نمیشود بلکه خود مبتنی و متکی بر نابرابری و بی عدالتی و پایمال کردن ارزشهای معنوی و انسانی است و اساسا تحقق آن مشروط به عدم رعایت عدالت اجتماعی است.
از طرف دیگر همانگونه که در تحلیل فوق در روند توسعۀ کشورهای غربی آمد،اساسا توسعۀ این کشورها مبتنی بر غارت جهان سوم و مبادلۀ نابرابر و غیرعادلانه میان آنها و جهان سوم بوده است و در واقع کشورهایی بودهاند تا مورد غارت و چپاول قرار گیرند و منابع و ثروتهای آنها غارت شده و بازار خوبی برای مصرف کالاهای ساخته شده غربی باشند،درحالیکه در حال حاضر و در تقسیمبندی دو بلوک شرق و غرب کشوری موجود نیست تا بتوان با محاسبۀ آن در برنامهریزی توسعۀ خود(به شیوۀ غربی و سرمایهداری)،به توسعه و پیشرفت اقتصادی اطمینان یافت."