خلاصه ماشینی:
"«بازگشت به روستا» اکنون رؤیایی بیش نیست و دفاع سرسختانه و بیپایه از آنچه برای پیشگیری از گسترش شهرها مطرح بوده، رفتهرفته جای خود را ره کوششهایی برا تدوین سیاستها برای هدایت و ساماندهی نظام استقرار جمعیت شهری داده است؛هر چند برخی اندیشمندان، چون تونیس و دورکیم شهرنشینی را پدیدهای ویرانگر جوامع سنتی میدانند و بر این باورند که همبستگی درونی و از خود بیگانگی را در پیدارد.
تقسیمبندی کلی پاتولوژی شهری: 1-بیماریهای جسمی(7 گروه) بیماریهای قلبی، سل، دیابت، بیماریهای آمیزشی، سیروز کبدی، اسهال خونی سالمونارا مانند حصبه، شبهحصبه، تبهای رودهای؛ 2-بیماریهای اجتماعی قتل، خودکشی، اعتیاد، الکلیسم، دزدی، تجاوز، حمله وحشیانه، بزهکاری جوانان و مرگومیر کودکان؛ 3-بیماریهای روانی زمینههای آسیب اجتماعی عوامل اجتماعی بر پایه نتایج اکولوژیک، بیشتر بیماریها، مرگومیرها و بحرانهای روحی بهگونه نابرابر در سطوح شهری و مناطق داخلی شهرها پراکنده است واختلاف در چگونگی برخورداری طقات گوناگون جامعه از رفاه، میان محلات شهری، بیش از مسائل دیگر دیده میشود.
مولوی نیزدر تمثیل به نبود امکان پیشرفت و خلاقیت ذهن و اندیشه در روستا اشاره میکند و میگوید: ده مرو، ده مرد را احمق کند عقل را بینور، بیرونق کند هر که روزی باشد اندر روستا تا به ماهی عقل ناید به این دیدگاه مولوی با دیدگاه زیمل همخوانی دارد که در عین بدبینی به شهرنشینی معتقد است، فرد در بزرگ شهر میتواند فراتر از محیط نزدیک حرکت کند، با فرهنگها و اندیشههای گوناگون آشنا شود و امکان نشان دادن ویژگیها و توانمندیهای خود را داشته باشد؛ زیرا، ویژگیهای بیهمتایی انسان بهگونه خلاق، تنها در محیط بزرگ شهر نمود و کاربرد مییابد."