چکیده:
ادغام اقتصادی در سال های اخیر به عنوان یک پدیده اجتناب ناپذیر مطرح بوده است. یکی از مهمترین کانال های این ادغام، افزایش تجارت بین کشورهای عضو یک اتحادیه اقتصادی یا همجوار می باشد. در صورت تحقق این امر، کشورهای شریک می توانند ادوار تجاری مشابه هم داشته باشند. ادوار تجاری در اقتصادهای بازاری از آغاز انقلاب صنعتی چالش برانگیز بوده اند. سیر صعودی (رونق و بهبودی) استاندارد زندگی در کشورهای سرمایه داری همواره با دوره های بیکاری بالا، نرخ رشد آرام و کاهش در رفاه مردم (کسادی و رکود) همراه بوده است. این مساله ممکن است در مسیر صعودی، ناشی از شوک فن آوری و یا در مسیر نزولی، ناشی از بحران در اقتصاد شریک عمده تجاری بوده باشد.
بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله همزمانی ادوار تجاری بین سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان را بررسی کرده ایم. در این بررسی از روش لیمر استفاده کرده وضمن پرداختن به نکات مهم رابطه تجاری در چارچوب مدل جاذبه ونتایج مربوط به آن، به این نتیجه رسیده ایم که همزمانی بین ادوار سه کشور مثبت ولی ضعیف است.
خلاصه ماشینی:
"Burns & Mitchell (به تصویر صفحه مراجعه شود) صادرات کل ایران با توجه به اینکه صادرات نفت نیز در آن دیده شده از نوسان زیادی نسبت به صادرات ترکیه و پاکستان برخوردار است.
در این مقاله نویسنده توجه خود را بر ادوار تجاری بین 10 کشور آسیای شرقی متمرکز کرده و این پرسش را مطرح میسازد که آیا همزمانی یا سازگاری ادوار تجاری در این کشورها تحت تاثیر تحولات در ادغام اقتصادی آنها از طریق تجارت قرار گرفته است یا خیر؟برای تعیین این مساله،نویسنده رابطه بین حرکت مشترک اجزای سیکلی درآمد و وابستگی تجارت دوجانبه را براساس 45 زوج از آمار مقطعی برای 10 کشور مزبور طی دو دوره 1981-1990 و 1986-1995 آزمون میکند.
همچنین،برای نمایش کل تجارت از تولید کشورها از شاخص زیر استفاده شده است: (6)(به تصویر صفحه مراجعه شود) شایان ذکر است که شاخص BT به دو دلیل انتخاب شده است؛اول اینکه،این شاخص میزان صادرات و واردات را در اول دوره مورد بررسی نشان میدهد که این خود اثر این متغیر را بر همبستگی ادوار بیان میکند و جهت اثر میتواند روشن باشد و دوم اینکه،در این شاخص GDP را وارد تجارت دوجانبه نکردهایم.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همانگونه که جدول فوق نشان میدهد،رابطه بین همزمانی ادوار با شاخصهای تجارت دوجانبه با وجود متغیرهای جاذبه یک رابطه مثبت است،ولی از معنیداری چندانی برخوردار نیست و از نظر مقدار پارامترها نیز(با توجه به سطح دادهها)چندان قابل توجه نمیباشند.
در برآورد اقتصادسنجی،روشی که توسط لیمر(1983)ارایه شده است،مورد استفاده قرار گرفت ومشخص شد که: -اثر متغیرهای جاذبه بر همزمانی ادوار تجاری کشورهای مورد بررسی(ایران،ترکیه و پاکستان)به رغم مشترکات زیاد چندان قابل توجه نمیباشند(هرچند مثبتاند)."