چکیده:
در این مقاله 10 مستند اجتماعی پس از انقلاب اسلامی ایران با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. هدف از این تحلیل فهمیدن دو مطلب است: اول بررسی این نکته که مسائل و آسیب های اجتماعی کودکان و نوجوانان در مستندهای اجتماعی پس از انقلاب چگونه بازنمایی شده اند، دوم این که در فیلم های مورد بررسی از بین چهار نهاد خانواده، دولت، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی کدام یک بیشتر به عنوان مقصر اصلی در پیدایش آسیب های اجتماعی کودکان و نوجوانان شناخته شده اند؟ چارچوب نظری مقاله متاثر از تقسیم بندی جان هاگان در مورد مسائل اجتماعی است، فیلم ها با سه رویکرد کارکردگرایی، تضاد و کنش متقابل نمادین با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق بدین گونه بود که مستندهای اجتماعی ساخته شده در سال-های اولیه انقلاب به دلیل باز بودن فضای سیاسی و اجتماعی کشور با استفاده از رویکرد تضاد به بازنمایی آسیب های اجتماعی پرداخته اند، یعنی بیش از هر چیز تضاد طبقاتی موجود در جامعه به عنوان عامل پیدایش مسائل اجتماعی کودکان و نوجوانان مطرح شده است. با گذشت زمان یعنی در دهه هفتاد و هشتاد شاهد تغییر رویکرد مستند سازان هستیم و فیلم ها با رویکرد کارکردگرایی و در مواردی کنش متقابل نمادین به بررسی آسیب های اجتماعی پرداخته اند، یعنی مواردی همچون فقر اقتصادی، عدم کنترل و نظارت خانواده ها، همنشینی با دوستان و غیره به عنوان عوامل موثر در پیدایش آسیب های اجتماعی مطرح می شوند. همچنین خانواده بیش از هر نهاد دیگری در فیلم های مورد بررسی به عنوان عامل اصلی پیدایش آسیب های اجتماعی معرفی شده است.
خلاصه ماشینی:
"1-مستندهای اجتماعی پس از انقلاب در هر دهه بیشتر با کدام رویکرد مطرحدر جامعهشناسی مسائل اجتماعی(کارکردگرایی،تضاد و کنش متقابل نمادین)آسیبهای اجتماعی مرتبط با کودکان و نوجوانان را به تصویر کشیدهاند؟ این سؤال دربر گیرندۀ یک سؤال جزئی است: 1-1-آیا در هر دهه با رویکرد خاصی مواجه هستیم یا در نگاه مستندسازان درسه دهۀ پس از انقلاب در به تصویر کشیدن آسیبهای اجتماعی مرتبط با کودکان ونوجوانان تفاوتی حاصل نشده است؟به عبارت دیگر آیا نوع نگاه و رویکرد غالبمستندسازان در بازنمایی آسیبهای اجتماعی در هر دهه نسبت به دهۀ پیش یا پس ازآن متفاوت است؟ 2-در نمایش آسیبهای اجتماعی مرتبط با کودکان و نوجوانان از بین نهادهایخانواده،مدرسه،دولت و وسایل ارتباط جمعی کدام نهاد مقصر اصلی شناخته شدهاست؟ روش تحقیق در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی{o1o}برای تحلیل و بررسی فیلمهای موردبررسی استفاده شده است.
در مستندهای تولید شدۀ دهۀ 70 و 80 آسیبهای اجتماعی مطرح شده در فیلمهااز جنبههای متعددی مورد بررسی قرار میگیرند و همه این مستندها با رویکردکارکردگرایی و در مواردی کنش متقابل نمادین به بازنمایی مسائل اجتماعی میپردازنداشاره به عدم رفع نیازها و آرزوهای کودکان و نوجوانان(نظریه آنومی دورکیم)،از بینرفتن تعلقات و دلبستگی کودکان و نوجوانان به اعضای خانواده(نظریه پیوستگیاجتماعی)،تغییرات سریع اجتماعی(نظریه دورکیم)،مهاجرت از روستاها به مناطقحاشیهای شهرها و زندگی در مناطق پاییندست(نظریه بیسازمانی اجتماعی)،فقراقتصادی و فشار ساختاری(نظریه فشار ساختاری)معاشرت و همنشینی با دوستان ونهمسالان ناباب(نظریه همنشینی افتراقی)و عدم کارایی نهاد خانواده(نظریۀ متغیرهایالگویی)از جمله مهمترین مسائلی است که در این مستندها به آن توجه میشود."