چکیده:
در این مقاله ما از منظر روش پژوهش و نتایج می خواهیم به بررسی انتقادی پژوهش های دانشگاهی (پایان نامه و رساله) درمورد آموزش فلسفه به کودکان در ایران بپردازیم. ازاین رو مقاله حاضر از نوع پژوهش های مروری و فرا تحلیلی کیفی است؛ پژوهش های مروری و فرا تحلیلی کیفی به توصیف، تلخیص، و ارزیابی نقادانه پژوهش های انجام شده درباره یک موضوع، از یک یا چند منظر خاص می پردازند. نتایج این نوع پژوهش ها از یک سو به معرفی کامل همه پژوهش های انجام شده درباره یک موضوع می پردازد و باعث پرهیز از دوباره کاری می شود و ازسوی دیگر با ترسیم توانایی ها و کاستی های این نوع پژوهش ها، افق های پژوهشی جدیدی را به روی پژوهشگران می گشاید. بنابراین سعی کرده ایم با مراجعه به منابع اطلاعاتی دانشگاه های مختلف کشور در حد امکان پژوهش هایی را که به نحوی به این موضوع پرداخته اند شناسایی کنیم؛ بعد از آن، اهداف، چهارچوب پژوهش، و تلخیصی از نتایج برخی از این پژوهش ها را بیان کرده ایم، سپس از دو منظر روش و نتایج پژوهش، آن ها را مورد نقد و ارزیابی قرار داده ایم. نداشتن روش پژوهش ساختارمند، ضعف جدی قسمت پیشینه پژوهش، نبود اطلاع کافی از پژوهش های انجام شده، رعایت نکردن پاراگراف بندی منسجم و علمی در نگارش، نبودن ارتباط ارگانیک میان پژوهش ها و انجام پژوهش های مشابه و تکراری، ضعف در نقدها و ... به همراه ترسیم برخی از زوایای ناکاویده این برنامه در ایران از مهم ترین یافته های این مقاله اند.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله تلاش میکنیم به صورت مختصر پژوهشهای دانشگاهی آموزش فلسفه به کودکان در ایران را،که رشتۀ تحصیلی پژوهشگران آنها تاریخ و فلسفۀ تعلیم و تربیت یا فلسفه و کلام اسلامی(یک مورد)بوده است،معرفی کنیم1و روش پژوهش و نتایج کارشان را نقد و ارزیابی کنیم.
&%00320KVTG003G% نقد و ارزیابی پژوهش مرعشی(1385)،اولین پژوهش رسالهای در جامعۀ ایران است که برای نخستین بار به بررسی تجربی تأثیر برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان بر مهارتهای استدلالی دانشآموزان پرداخته و نشان داده است که اجرای این برنامه بر دانشآموزان ایرانی نیز تأثیرهای مثبتی دارد.
اما از منظر روش پژوهش،این تحقیق واجد چنین کاستیهایی است: -با توجه به پیشینۀ بیان شده در فصل دوم،به نظر میرسد که مؤلف این پژوهش از برخی پژوهشهای تجربی و نظری مربوط به برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان در ایران اطلاع نداشته است.
نتیجۀ کاستی فوق از یک سو باعث شده است پژوهشگران از نتایج و روش پژوهشگران قلمرو مربوطه بهره نبرند و از سوی دیگر باعث نبودن ارتباطی منطقی و ارگانیک میان پژوهشهای قلمرو آموزش فلسفه به کودکان شده و به انجام کارهای تکراری منجر شده است؛ -رعایت نکردن پاراگرافبندی و انسجام علمی و دقیق در نگارش متن بسیاری از این پژوهشها،از کاستیهای مهمی است که موجب ضعف صبغۀ علمی این پژوهشها شده است؛ -در پژوهشهای تجربی این برنامه در ایران،محتوای آموزشی و ابزار جمعآوری اطلاعات،برای مثال آزمون سنجش استدلالورزی نیوجرسی،همان محتوا و ابزارهای پژوهش در کشورهای دیگر است( 4002,gnippoT & yekcirT )که به دست پژوهشگران ایرانی روایی و پایایی آنها در جامعۀ ما مورد بررسی قرار گرفته است."