چکیده:
در فرهنگ اسلامی، سفر، بهویژه گونة عبادی و زیارتی آن، به عنوان بخشی مهم از زندگی دینی تلقی گردیده و سکونت و اقامت در یک مکان، بهخصوص آنگاه که دین و دنیای انسان در خطر و تنگنا قرار گیرد، مطلوب قلمداد نشده است. علاوه بر حدود سی آیة قرآنی که به سیر و سفر در آفاق و انفس و سرزمینهای مختلف و عبرتگیری و تجربهاندوزی سفارش میکنند، در جوامع حدیثی، روایات بسیاری، دربارة آداب، احکام و انواع سفر، آثار، نتایج و انواع سفر و سیرة پیشوایان رسیده است. در برابر این همه پافشاری و اهتمام، روایاتی نیز هرچند معدود، موجب بروز پرسش و شبهه در باب برخی سفرها گشته که مهمترین آنها، روایت شد رحال است که با چند تعبیر، و عمدتا در منابع روایی اهل سنت نقل شده است. بنا به ظاهر حدیث «لا تشد الرحال الا الی ثلاثة مساجد»، بار سفر بستن تنها برای سه مسجد (مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی) مجاز است و برخی از آن، عدم فضیلت یا حتی عدم جواز سفر به مساجد و اماکن دیگر را برداشت کردهاند. در این مقاله، در جهت نقد این روایت و دلالت ادعا شده برای آن سعی شده، تا با بررسی احتمالات مختلف معنایی و بررسی صدور و سند آن، ضمن روشن شدن ضعف سندی ثابت شود که حتی با فرض صحت سند، تنها افضلیت و ارزش والاتر مساجد سهگانه نسبت به سایر مساجد به عنوان مقصد سفر، از آن برداشت میشود، نه حرمت یا کراهت و یا حتی عدم ثواب برای سایر سفرهای عبادی و زیارتی، و یا سایر سفرهایی که با نیت طلب دانش یا دیدار نیکان و یا گردشگری و سیر در طبیعت و جوامع صورت میگیرد
خلاصه ماشینی:
"4. مطالبی که ایشان به عنوان اجتهاد شخصی در فهم آیات قرآن بیان کردهاند، به عنوان نظر شخصی آنها قابل احترام است و همچون سخنان سایر مفسران، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد؛ اما این سخنان برای ما حجت نیست، زیرا دلیلی از قرآن، سنت پیامبر( یا عقل، برای اعتبار آنها در دست نداریم و اجماعی نیز در این مورد وجود ندارد، مگر آنکه عصمت یکی از صحابه همچون علی( با دلیل خاص ثابت شود که در این صورت، سنت او در تفسیر و غیر آن حجت است.
روایات آحاد معتبر: در این مورد، دیدگاههای متفاوت وجود دارد که لازم است بررسی شود: اگر روایتی متواتر یا محفوف به قراین نباشد، ولی روایت ضعیف هم نباشد یعنی خبر واحد معتبر(صحیح یا موثق) باشد، در این صورت چند دیدگاه وجود دارد: اول: عدم حجیت: برخی برآناند که اینگونه اخبار، مستند به دلیل تعبدی است و موجب علم نمیشود؛ بنابراین در تفسیر، اعتبار و حجیت ندارد، زیرا تعبد در باب عمل و تکلیف و احکام است و در تفسیر، مقصود فهم معانی قرآن است.
) سپس ایشان در توجیه کلام شیخ مفید میگویند: «شیخ مفید در برابر شیخ صدوق موضعگیری کرده که بر احادیث اعتماد کرده بدون آنکه صحیح و سقیم آنها را جدا سازد(و شواهدی بر این طلب میآورد) وگرنه شیخ مفید خود بر بسیاری از اخبار آحاد در کتابهایش تکیه کرده است؛ اما در مورد کلام سید مرتضی از قول محقق نائینی و آیتالله خویی میفرماید: خبر واحد دو اصطلاح دارد: اول خبر واحد در برابر متواتر یا محفوف به قرائن قطعی(که اعم از خبر واحد معتبر است) و دوم خبر واحد به معنای خبر ضعیف موهون است و اگر افرادی ادعای اجماع بر عدم حجیت خبر واحد کردهاند، مقصودشان معنای دوم بوده است، در حالی که اعلام به اخبار آحاد که افراد موثق روایت کردهاند، عمل میکنند."