چکیده:
روابط ایران و اسرائیل در واقع نمود برجستهای از پنهانکاریهای سیاسی و ظاهرسازیهای عوامفریبانه بود. گرچه اینروابط فراز و نشیبهای بسیاری داشت و معمولا به صورتی کموبیش پنهان برقرار میشد،هرگز کاملا قطع نشد و باوجود نارضایتی افکار عمومی داخلی و اعتراضات دولتهای،حدود سی سال دوام یافت.آنچه درپی میآید روایتی است مستند از اینروابط کموبیش پنهان.
خلاصه ماشینی:
"آژانس یهود و مهاجرت و یهودیان پس از آنکه سازمان ملل متحد رفتار یهودیان اشغالگر را تأیید کرد و بر طرح ایجاد یک دولت مستقل یهودی صحه گذاشت و یهودیان نیز چنین دولتی را بنیاد نهادند، سختگیریهای دولتهای عربی منطقه نسبت به یهودیان کشورهای خود بیشتر شد و بنابراین روند کوچ یهودیان به فلسطین شتاب بیشتری گرفت.
روزنامههای عربی محمد ساعد را متهم کردند که در ازای دریافت پول، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و«ممکن است قرارداد تجارتی بین دو کشور منعقد شود و نفت ایران با کالاهای صهیونی مبادله گردد»گرچه این پرسش که آیا اسرائیل شناسایی دوفاکتوی خود را با پرداخت رشوۀ قابل توجهی به ساعد به دست آورد یا نه،پاسخ روشنی نیافته بود،مطبوعات عرب با دستآویز قرار دادن این موضوع،دولت ایران و بویژه نخست وزیر وقت را به باد انتقاد گرفتند و نسبت به گسترش روابط ایران-اسرائیل و تبدیل شناسایی دو فاکتو به شناسایی دو ژوره هشدار دادند.
هنوز دو سال از شناسایی دو فاکتوی اسرائیل نگذشته بود که دکتر محمد مصدق روابط نمایندگان مجلس از ساعد خواست تا«برای تسکین احساسات عمومی،هرچه زودتر علل و موجبات این شناسایی نابهنگام و غیرمنتظره را اعلام کردند»28و برخی از محافل مذهبی هم اتخاذ سیاستهای مغایر با منافع مسلمانان را مورد انتقاد قرار دادند.
پس از اینکه در مرداد 1335 ناصر کانال سوئز را ملی کرد و در 7 آبان همان سال، مصر مورد حملۀ مشترک نیروهای انگلیسی،فرانسوی،و اسرائیلی قرار گرفت،همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت؛زیرا کانال سوئز،گذرگاه 73 درصد از کالاهای وارداتی، و 76 درصد نفت صادراتی ایران،بسته شده بود و ایران میبایست راههای جدیدی برای واردات و صادرات خود پیدا کند."