چکیده:
آخوندزاده متاثر از ادبیات غرب، ب هخصوص فرانسه، با جریان نوگرایی آشنا شد و با نگارش آثاری انتقادی و ادبی، در تحول اجتماعی ایران کوشید. او که به زبان روسی آشنایی کامل داشت، با مطالعه آثار « پوشکین » ،« بلینسکی » ، «گوگول» و...، با اندیشه های ولتر به صورت غیرمستقیم آشنا شد، و در خلق نمایشنامه هایی کمیک از «مولیر» تاثیر پذیرفت و توانست با خلق نمایشنامه هایش، تحولی در ادبیات فارسی و نقد تاریخی و ادبی ب هوجود آورد. این تحول، سرآغازی برای نویسندگان نوگرای ایرانی شد، تا با تغییر در نگره های خود، ادبیات را در مسیر تازه و پویایی هدایت کنند که فرد را روی زمین درکنار سایر عوامل طبیعی مورد بررسی قرار دهد، نه به عنوان موجودی انتزاعی در عالم علوی و کسی که دست یافتن به آن تنها ازطریق صیرورت در خلق خیال صورت می گرفت. خیال در منظر جدید خود، در محتوای انسان اجتماعی با نگره های جدید خلاصه می شد و این مهم را آخوندزاده با تحلیل آرا و عقاید متفکران اروپایی به ویژه ولتر انجام داد. مقاله حاضر، تحلیلی از ورود نگره های ولتری ازطریق مسیر روسیه به قفقاز و اثرپذیری آخوندزاده از آن اندیشه ها است که از درون شناسی آثار این دو نویسنده، به ویژه داستان «کاندید» ولتر و «تمثیلات» آخوندزاده شکل گرفته است.
The present article is an analysis of the entrance of the Volterian views from Russia to Caucasia and their impacts on the consideration of Akhundzādeh. Also two works (Candidate by Voltaire and Aallegories by Akhundzādeh) are compared and contrasted.
خلاصه ماشینی:
"از این نکته غفلت نکردیم که این همانیهای محتوایی آثار،دلیل متقنی در جهت تکرار و واگویی آخوندزاده برای نقل آرا و عقاید ولتری نیست،بلکه آخوند زاده با درک و تحلیل و شناسایی کارکردهای اجتماع خود،با بهرهمندی از اصول فکری غربی،به خصوص ولتر و مولیر و دیگران،سعی داشته است مسیری درست برای ترقی اجتماعی نشان دهد و اگر در این راه توانسته است به عنوان اولین نمایشنامه نویس و منتقد ادبی و...
آخوند زاده هم در این جریان،ناخواسته،ابتدا بر اثر نفوذ عقاید میرزا شفیع،در جادۀ شبه مدرنی قرار میگیرد و بعد هم با کمک«بارون روزین»- سر فرماندار ولایت قفقاز-به کار ترجمه روی میآورد و از این راه،با گسترۀ ادبیات روس و به تبع آن،ادبیات فرانسه آشنا میشود.
آخوند زاده در تلاش برای به دست آوردن دانشهای محیط،مطالعات گستردهای در زمینۀ ادبیات و نقد انجام داد: او که با تاریخ ادبیات ایران آشنا بود،از راه زبان روسی به ادبیات و فلسفۀ غرب راه یافت و تألیفات نویسندگان قرن هجدهم اروپا،مانند هولباخ،دیدرو،الوسیوس،ولتر و...
آستروسکی توانسته بود هجو اجتماعی را در کمدی شکوفا سازد و میرزا فتحعلی آخوند زاده راه خود را با شناخت این تحولات و با آگاهی بر تئاتر غربی،که گذشته از ترجمه به صحنۀ تفلیس نیز درآمده بود،باز گشود.
میرزا فتحعلی آخوند زاده در تفلیس نیمۀ دوم قرن نوزدهم،شرایط انتقادی و شکل رئالیستی تئاتر اروپایی را برای بیان مسائل اجتماعی جامعۀ آن روز ایران مناسب تشخیص داد و با این آگاهی دست به اقدامی موفقیتآمیز زد."