چکیده:
در سالهای اخیر از ادبیات تطبیقی در کشورهای اروپایی و از آن جمله کشورهای آلمانیزبان استقبال بسیاری میشود. این رشته علمی در آغاز سده نوزدهم بنیانگذاری شد و در کشورهای آلمانیزبان نیز فعالیتهای علمی بسیاری در این زمینه انجام شده است. از دیگر سو گروهی باور دارند که گوته با طرح مفهوم ادبیات جهانی از بنیانگذاران اصلی ادبیات تطبیقی بوده است. در مقاله حاضر تلاش آن است که ضمن معرفی ادبیات ملی، ادبیات سلطه و ادبیات جهانی، منظور واقعی گوته از مفهوم ادبیات جهانی با توجه به ادبیات تطبیقی شرح داده شود.
خلاصه ماشینی:
(کوربینو1،2004:9) بیتردید،مهمترین دلیل توجه به این رشته،ظهور و پذیرش جوامع چندفرهنگی در اروپا و نیز پیدایش شاخههایی از ادبیات است که تا چندی پیش آنها را چندان مهم نمیپنداشتند؛ برای مثال،تا دو دهه پیشتر کسی از ادبیات مهاجرت2سخن به میان نمیآورد و ادبیات مهاجران آلمانی با عنوان«ادبیات کارگران خارجی یا ادبیات خارجیان»3شناخته میشد،ولی اکنون ادبیات مهاجرت بخشی تفکیکناپذیر از ادبیات بسیاری از کشورهای آلمانیزبان است،حتی هرساله جایزههایی همچون جایزۀ آدالبرت فون شامیسو4برای حمایت از این نویسندگان اعطا میشود.
(رابرتز1،2009:19) این تعریفها که بسیار با یکدیگر اختلاف دارند،نشان میدهند که بررسی دقیق مفهوم ادبیات جهانی با استناد به آثار گوته اهمیت زیادی دارد و از تداخل نادرست مبانی علم ادبیات تطبیقی جلوگیری خواهد کرد.
گوته در همین مقدمه و کمی پیشتر،مفهوم موردنظر خود از ادبیات جهانی را چنین شرح میدهد: اگر از ادبیات جهانی اروپایی یا عمومی شجاعانه سخن به میان میآوریم،به معنی آن نیست که باید ادبیات ملتهاهای مختلف و آثار آنان را بشناسیم،زیرا چنین آشنایی وجود دارد و در گذشته نیز وجود داشته است و کموبیش ادامه خواهد یافت.
لطف بزرگی میکنید اگر این موضوع را بررسی و برایم توضیح دهید؛زیرا همین ارتباط بین اصل اثر و ترجمه است که روابط بین ملتها را نشان میدهد و از آن باید برای حمایت از ادبیات جهانی گذشته و حال و شناخت و قضاوت دربارۀ آن استفاده کرد.
این بزرگترین سودی است که از ادبیات جهانی عاید ما خواهد شد و پیوسته بیشتر نیز میشود.
این درحالی است که گوته نیز دقیقا همین مفهوم را از ادبیات جهانی در نظر داشته است.