چکیده:
عصر ما، عصر سیطره ی دغذغه های ذهنی بر روان انسان است که منجر به ایجاد انفعال و بروز حالات عاطفی گوناگونی از قبیل یاس و امید، مهر و کین، شادی و اندوه و شگفتی شده است. به همان اندازه که شخصیت انسان ها با یکدیگر تفاوت دارد، کیفیت بروز این عواطف نیز متفاوت است. این حالات که بیانگر ویژگی های درونی و روانی شخص است در شعر و ادبیات به طرز نمایان تری انعکاس یافته است. از این رو شعر شاملو و ماغوط، که یکی در ایران و دیگری در سوریه به عنوان سرآمدان شعر سپید یا منثور شناخته شده اند مملو از فضاهایی است که زمینه های عاطفی و روان شناختی آثار این دو را تشکیل داده است. شعر این دو شاعر را می توان به جهت نگرش فکری، گونه ی ادبی و سبک نگارش مورد بررسی و تطبیق قرار داد. این مقاله ضمن بررسی زمینه های عاطفی مشترک اشعار این دو شاعر، به این نتیجه نایل شده است که موضوعاتی نظیر عشق و زن، تنهایی و غربت، یاس و امید، مرگ و اندوه محور تفکرات و سروده های عاطفی آنان بوده است.
خلاصه ماشینی:
"روزنهای است به سویجهان بسیار گستردهای که واقعا از فردها و شخصها و کلیتهای فکری عبور میکند تاجهانشمول یا انسانشمول بشود و در نتیجه امکان فردی بودنش را از همان اول در در میان شاعران معروف معاصر،احمد شاملو تنها شاعری است که یک معشوق با هویتفردی به نام آیدا در شعرهای او شخصیت هنری مییابد و داستان عشق این دو یکی ازبهترین مجموعههای شعر عاشقانۀ ادبیات فارسی را پدید میآورد.
(باغ آینه،ماهی،335) شاملو با آنکه دوران تلخ و تار اختناق و سیاهی و ناامیدی و تباهی را به چشم دیده و بهجان تجربه کرده،اما شاعر ناامیدی در شعرهایش جلوه نکرده،با آنکه سیاهیها را برشمرده،اما هماره از انتظار خود دربارهی برآمدن صبح امید سخن گفته و این معنی محدود به یکی، دو مورد نیست و در جایجای شعر وی میتوان از آن سراغ گرفت.
نگرش بدبینانه نسبت به جهان هستی و اعتقاد به نوعی جبر که زندگی انسان سراسردر آن گرفتار است،سبب به وجود آمدن نوعی تنهایی،یأس و اندوه عمیق در درون این دوشاعر گشته،که از سویی نابسامانیهای اجتماعی و از سویی دیگر ورود رگههای یأس واندوه شاعران معاصران اروپا نیز به آن دامن زده است.
نگرش بدبینانه نسبت به جهان هستی و اعتقاد به نوعی جبر که زندگی انسان سراسردر آن گرفتار است،سبب به وجود آمدن نوعی تنهایی،یأس و اندوه عمیق در درون این دوشاعر گشته،که از سویی نابسامانیهای اجتماعی و از سویی دیگر ورود رگههای یأس واندوه شاعران معاصران اروپا نیز به آن دامن زده است."