چکیده:
پروین شاعر بیان خواستها، نارساییها، کمبودها و نادیده انگاریهای مردمان عصر خویش دربارة زنان است. او بسیار کوشیده است تا با درک و دریافت شرایط موجود، با نگاهی دقیق و واقعگرایانه دیدگاههای نادرست و رایج در جامعه ایران را ارزیابی کرده و ریشة این همه مصائب و مشکلات را که خود زنان نیز بودهاند، یافته و در بیان چاره اندیشیها پیشگامانه باشد. در این مقاله دیدگاههای پروین در مورد زن در دو بعد سنتی و مدرن مورد بررسی قرار گرفته است. در بعد سنتی به ویژگیهای یک زن بهعنوان مادر و همسر که شامل پایداری، مهربانی و شفقت و عفت و پاکدامنی است، پرداخته شده است و به موازات آن در بررسی هویت مدرن، این مسئله در اشعار پروین تبیین شده است که زن با کسب علم و دانش و داشتن اصالت فکر و اندیشه، در ایفای همان نقشها میتواند مؤثرتر باشد، به طوری که رابطة او با همسرش مبتنی بر تعامل و همکاری است، نه فرمانبرداری و همچنین فرزندانی را پرورش میدهد که میتوانند در جامعه منشأ خدمات بزرگ باشند.
خلاصه ماشینی:
به این ترتیب از زمان روی کار آمدن نظام مشروطه، تحولاتی چشمگیر در خصوص نقش زنان در عرصههای مختلف اجتماعی صورت گرفت و فرهنگ حاکم بر جامعه که سالیان سال، بر زن این باور را القا میکرد که بدون تکیه بر مرد نمیتواند به حیات اجتماعی خویش ادامه دهد، به طور کلی دگرگون شد «تاریخ بشری گویای آن است که هر جامعهای برای زنان و مردان خود نقشهای مختلف و متفاوتی را تعیین نموده و هویت زن و مرد را تعیین کرده است، اما با گذشت زمان و با تغییرات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در جوامع، تغییر در نقشهای زنان و مردان، باعث دگرگونی در هویت قبلی آنها نیز گردیده است» (گیدنز، 1373: 187).
(دیوان: 144) کسب علم و دانش از نظر پروین، اگر زنان ایرانی در جامعه مانند مردان از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند، به خاطر آن نیست که از بهره هوشی کمتری نسبت به مردان برخوردارند، بلکه آنچه موجب شده است تا مردم جامعه، دیدگاهی نادرست نسبت به آنان داشته باشند، نظام معیوب ارزشی و مردسالار بوده است، اکنون زمان تغییر دیدگاهها و نگرشهای سیاسی و اجتماعی نسبت به زنان است؛ آنان باید نشان دهند که مردان، هیچ برتری نسبت به ایشان ندارند و یکی از این راهها؛ آموختن علم است: به که هر دختر بداند قدر علم آموختن تا نگویدکس، پسرهوشیار و دخترکودن است (دیوان: 310) پروین معتقد است، واکنشها و دیدگاههای افراطی و تفریطی نسبت به زنان، حاکی از عدم شناخت تواناییهای آنان است: به رستة هنر و کارخانة دانش متــاعهـاست، بیــا تـا شویـم بــازرگان زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان (دیوان: 196) پروین، از جامعهای سخن میگوید که زنان آن را در طی قرون، از فراگرفتن علم و دانش محروم بودهاند، درحالیکه میتوانستند با آگاهی از فرصتهای مساوی به نحو احسن استفاده کنند و به تعالی وجود خویش بپردازند: نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود (دیوان: 144) شاعر در شعرهایش با بیانی ساده میگوید که زنان برای رهایی یافتن از دشواریها و ناهمواریهای زندگی، باید دانشهای لازم را آموخته و با اندیشه، هوش و استعدادی که خداوند به آنان عطا کرده است، خود را برای مبارزه در میدان حیات مسلح کنند (همان: 77).