خلاصه ماشینی:
"همانگونه که از عنوان مقاله پیداست،نویسنده با رویکردی متفاوت پدیدۀ تروریسم و ریشههای آن را بررسی میکند: «بحث اصلی ما این است که بگوییم افراد به منظور ارتکاب اعمال خشونتبار به مسیر تروریسم کشانده میشوند و منطق خاص این گروه که ریشه در روانشناسی آنان دارد و در لفاظیهایشان منعکس میگردد،چیزی جز توجیه اعمال خشونتبار آنها به حساب نمیآید»(ص 49) وی بلافاصله متذکر میشود که نکته یاد شده به معنای آن نیست که تروریستها لزوما افرادی نابهنجار و دارای مشکلات روانی هستند،بلکه یادآور میشود که تروریستها اغلب«خود آسیب دیده»ای دارند که به دو نیمۀ خوب و بد تقسیم میشود.
نویسنده موضوع این بخش را به"مفهوم امنیت" اختصاص داده و میافزاید: امنیت و حاکمیت هر یک سه بعد دارد که میتوان یکی از حالتهای زیر را برایشان متصور شد: 1-امنیت یا حاکمیت،در راستای منافع کدام دولت،گروه و یا فرد باید تأمین شود؟ 2-معنای امنیت و حاکمیت چیست؛نظامی، اقتصادی و یا فرهنگی؟ 3-نگرش چه کسی از امنیت و یا حاکمیت، غالب است؟ در دوران جنگ سرد،روابط میان دولتهای جهان اول و دوم چندان محسوس نبود اما وقایعی نظیر بحران موشکی کوبا باعث شد آنها به یکدیگر توجه بیشتری معطوف دارند.
در تعقیب سیاست رشد سریع اقتصادی،از طریق صادرات صنایع مادر،حکومتهای منطقه شروع به بهرهبرداری منظم و گسترده از منابع زیرزمینی طبیعی خود نمودند؛این امر بدون ملاحظه اینکه محیطزیست در معرض خطر این بهرهبرداریها قرار خواهد گرفت متحقق گردید نتیجه آن شد که در آسیای جنوب شرقی،علیرغم رشد سریع اقتصادی و فرایند صنعتی شدن،محیطزیست با چالشها و خطرات بیشماری مواجه شده است."