چکیده:
سلامت معنوی به مفهوم بهرهمندی از ارتباط رشید با عالم معنی و حیات حقیقی است . ارتباطی که بر اساس آن، فرد از سطح محسوسات فراتر رفته و با ما بعد الطبیعه انس و الفت مـییابـد و چنانچه از سلامت معنوی، نیز به تعالی معنوی ارتقاء یابـد، بـه مرحلـه ای نایـل مـیشـود کـه اصطلاحا به آن "متافیزیک عشق "میگویند. متافیزیک عشق ، در حقیقت عشق حق تعالی به خویشتن و نیز به مخلوقاتش است و زمینه ای است برای عـشق عبـد بـه معبـود. اوج سـلامت معنوی در متافیزیک عشق تجلی یافته و آن نیز در تعلیم و تربیت ، متـضمن آثـار و پیامـدهایی چون معنویت ، امنیت ، تبعیت (از فرستاده الهی)، معیت (با خدای تعالی)، اجابت (حق تعالی)، قرب مکانتی (به حق )، منزلت (نزد پروردگار)، اعانت (از جانب حق )، کفایـت (از مـردم)، صـیرورت و هویت پایدار میباشد. در این مقاله سلامت معنوی از دیدگاه متفکرانی همچون ابن سینا، نجـم الدین رازی، سهروردی و ملاصدرا در عـالم اسـلام و اندیـشمندانی نظیـر افلاطـون، اسـپینوزا، برگسون و ویلیام جیمز در فلسفه غربی مورد مقایسه و بررسی قـرار مـیگیـرد، و در پایـان بـه شیوههای کاربست سلامت معنوی و نقطه اوج آن متافیزیک عشق در قلمرو تعلیم و تربیت نیـز اشاره می شود. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و از شیوه استنتاج نیز بهـره گرفته شده است .
خلاصه ماشینی:
"اینک برای تبیین معنا و مفهوم عشق ، ناگزیر از بیان مقدماتی به ترتیب زیر خواهیم بود: علم موجودات : یکی از مفاهیمی که بیانگر نسبت خالق و مخلوق است ، مقوله ی علم و آگاهی میباشـد؛ بـا این توضیح که هر یک از موجودات به مقدار حظی که از وجود دارنـد، بهـرهای از علـم دارنـد و البته لازمه آن نیست که بگوییم تمامی موجودات از نظر علم با هم برابرند و یا بگـوییم علـم در همه یک نوع است و یا همه آنچه را که انسان میفهمد، آنها میفهمند و باید آدمی به علم آنهـا پیببرد و اگر پی نبرد معلوم میشود علم ندارند (طباطبایی، بیتا، ج٧، ص ١٩١).
او بار دیگر درباره هم دمی انسان و جهان میگوید: "این رابطه بر پایه عشقی که در شریانهای عالم ساری است ، نهاده شده است " و درخصوص پروردگار معتقد است : "خدای تعالی خود هم عشق است و هم عاشق و هم معشوق و بنابراین آغاز و انجام جهان میباشد.
بنابراین به نظر ملاصدرا، عشق با این مقدمه مخصوص انسان نیست و همه چیز را باید دارای عشق غریزی دانست (همان،ص ٢)؛ ولی در زمینه ی کیفیت عشق پدیدههای جهان هستی مینویسد: گفته اند که شرافت عشق به شرافت معشوق است و نوع معشوق نفوس نیز بستگی به درجه وجودی و شرافت آن نفوس دارد."