چکیده:
شهید اول از عالمان برجسته شیعه در سدههای میانی، در مکتب کلامی حله، بود. وی، افزون بر تبحر و جایگاهی بلند در دانش فقه، در حوزه اعتقادات نیز صاحبنظر بود. شهید با طرح روشمند مباحث فکری کوشید نیازهای مطرح در عصر خود را پاسخ دهد. وی در این زمینه به نوآوریهایی نیز دست یافت. با مراجعه به رسالههای کلامی وی درمییابیم که وی از روشها و استدلالهای عقلی برای اثبات و اتقان مباحث اعتقادی بهره فراوانی برده است؛ هرچند از توجه و استناد به ادله نقلی نیز غافل نیست. همچنین، میکوشد مسایل اعتقادی را مختصر و در عین حال مستدل بیان کند. در مقاله پیش رو، برآنیم تا دیدگاه شهید اول در مباحث عقیدتی امامیه را با تکیه بر رساله الأربعینیه و نیز سایر تألیفات کلامی وی تبیین کنیم.
خلاصه ماشینی:
"3. جایگاه علمی و اجتماعی شهید اول شهید اول، که از منطقه جبلعامل به منظور کسب علم و دانش به شهر حله در عراق، مهمترین مرکز علمی شیعه در آن روزگار، عزیمت کرده بود، پس از خوشهچینی از حضور بزرگان حله، به ویژه بیت علامه حلی (پسر و خواهرزادگان علامه) و مسافرتهای علمی به شهرهایی چون مکه، مدینه و بغداد به شام بازگشت و در جبلعامل برای بالا بردن توانمندیهای علمی و فرهنگی شیعیان و پاسخگویی به نیاز دینی مردم آنجا، حلقه درسی را تشکیل داد که جویندگان دانش از دور و نزدیک برای علمآموزی به آنجا میشتافتند (فرهانی، 1377: 70).
شهید، ذیل این بحث، به نظر فلاسفه که عقول و نفوس را واسطه بین خداوند و عالم قرار میدهند اشاره کرده و تأکید میکند عقول و نفوس بر فرض وجودشان از فاعل مختار حادث شدهاند و هر محدثی نیز مفعول بالاختیار است (همان).
همچنین خداوند عرض هم نیست، چون عرض بر غیر استوار است و هر آنچه بر غیر قوام داشته باشد ممکنالوجود است، در حالی که پیش از این ثابت شد که خدا واجبالوجود است (شهید اول، 1388الف: 65).
ـ نفی محل و جهت شهید اول معتقد است خداوند به دو دلیل در محل و جهت نمیگنجد؛ نخست اینکه در این صورت او به محل و جهت نیازمند میشود که باطل است؛ دوم اینکه با فرض پذیرش این مسئله قدم جهت و محل و یا حدوث باریتعالی لازم میآید که با توجه به مطالب پیشگفته قطعا محال است (همان)."