چکیده:
حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و به طورکلی، همه زبان ها به شمار می روند؛ چه میان جمله های متن پیوند برقرار می کنند و آن ها را به یکدیگر مرتبط می سازند؛ لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافه ای به عنوان عامل ربط در متن فعال اند که عملکرد همه آن ها همانند عملکرد حروف ربط است. این عوامل بخش کوچکی از عواملی است که جمله های متن را به یکدیگر پیوند می زند. این عوامل را از دیدگاه های مختلفی می توان طبقه بندی کرد. یکی از این دیدگاه ها نظریه نقش گرای هلیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جمله های یک متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه، انسجام علاوه بر عوامل ربط، عوامل دیگری نیز دارد. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ربط، می پردازند. از مجموعه عوامل ربط نیز تنها عوامل ربط افزایشی، شامل ساده، مرکب، مزدوج، توضیحی، تمثیلی؛ عوامل ربط تقابلی، شامل ساده، مرکب، مزدوج؛ و عوامل ربط علی، شامل عادی و معکوس را بررسی می کنند.
In Persian language and generally in all other languages connectives are considered among the most important devices in the coherence of texts. However، there are some other elements such as adverbs and prepositions that operate in the text and function like conjunctions. These are only a few of the elements that connect sentences in a text to each other. We can classify these elements from different perspectives. One of these perspectives isHalliday’s functional theory. In his theoryHalliday calls the semantic، verbal، syntactic and logical connections of the sentences in text coherence. From this point of view، in addition to connectives، the other factors that affect the coherence of the text are reference، displacement، elision، and lexical cohesion. Because of the extent of the subject، the researchers in this article study only one of these factors، namely connection. Among different factors of connection، only non-temporal connectives that include simple، compound، explicative and allegorical connectives; contrastive connection factors including simple and compound connectives; and causal connection factors such as the common and reverse will be studied.
خلاصه ماشینی:
"نقش عوامل ربط غیرزمانی در انسجام متن غلامعلی فلاح* صدیقه پور اکبر کسمایی** چکیده حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و بهطورکلی،همۀ زبانها بهشمار میروند؛چه میان جملههای متن پیوند برقرار میکنند و آنها را به یکدیگر مرتبط میسازند؛لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافهای بهعنوان عامل ربط در متن فعالاند که عملکرد همۀ آنها همانند عملکرد حروف ربط است.
برای مثال،ارجاع رجوع ضمیر به مرجع خود و حذف رجوع عامل محذوف یا رد آن به عامل موجود در متن و در جایگزینی رجوع جایگزین شده به جایگزینشونده سبب انسجام متن میشود؛اما عوامل ربط با استفاده از معنای خود بین دو جمله قرار میگیرند و آنها را بههم متصل میکنند.
از دیدگاه هلیدی در این موارد معنای حرف ربط سبب انسجام نمیشود؛بلکه این«خاصیت ساختاری»یا«خاصیت وابستهسازی»این حروف است که دو جمله را بههم متصل میکند؛اما همانطور که پیشتر نیز گفتیم،عوامل ربط خاصیت انسجامی خود را از معنایشان میگیرند.
صورتهای قابل تصور و موجه دیگری نیز برای پیوند این دو جمله میتوان در نظر گرفت،اما این عوامل ربط با توجه به دو نوع جمله جزء گزینههای قابلقبول قرار نمیگیرند،یا دستکم،کاربرد کم آنها سبب نادستوری شدن جمله و عدم کاربرد آن در زبان معیار میشود.
بنابر آنچه گفته شد،میتوان با بهرهگیری از تقسیمات دستور سنتی گفت حروف ربط همپایگی یکی از عوامل عمدۀ انسجام متن از نظر ربط هستند و بالعکس،حروف ربط وابستگی نقشی در ایجاد انسجام ندارند؛زیرا حروف ربط همپایگی از طریق معنای خود دو جمله را بههم متصل میکنند،اما حروف ربط وابستگی از طریق ساختار اینکار را انجام میدهند(البته این قاعده استثنایی نیز دارد)."