چکیده:
قبل از فروپاشیاتحاد جماهیر شوروی، خطوط لوله انرژی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در انحصار روس ها قرار داشت و ژئوپلیتیک این منطقه تنها شاهد حضور یک قدرت منطقه ای(روس ها) بود. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، استقلال هر یک از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، ضعف اقتصادی روس ها در کنترل اینوضعیت و سیاست فضای باز و آتلانتیک گرایانه دوران گورباچف و یلتسین باعث حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به بهانه بهره برداری از انرژی این منطقه گردید. سرمایه گذاری این بازیگران در اکتشاف و استخراج نفت و گاز و همچنین احداث خطوط لوله برای انتقال انرژی این منطقه از انحصارگرایی روسیه کاسته و تغییرات ژئوپلیتیک را در این منطقه به وجود آورده است.
در واقع، هدف این نوشتار بر این است که نشان دهد احداث خطوط لوله انتقال انرژی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چه تاثیری بر ژئوپلیتیک این منطقه داشته است؟ فرض بر این است که احداث خطوط لوله انرژی توسط بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای صرفا هدف اقتصادی نداشته، بلکه باعث دخالت و نفوذ سیاسی و امنیتی هر چه بیشتر این بازیگران در ژئوپلیتیک منطقه آسیای مرکزی و قفقاز گردیده است که این امر به نوبه خود از میزان نفوذ انحصاری روسیه در حوزه انرژی و مسائل سیاسی و امنیتی این منطقه کاسته است.
Before collapse of the Soviet Union، energy pipelines of Central Asia and Caucasus regions were exclusively possessed by the Russians، who were the only regional power in geopolitics of these regions. Collapse of the Soviet Union in 1991، economic weakness of the Russians in controlling the situations، and open، pro-Atlantic political atmosphere of Gorbachev and Yeltsin periods provoked a strong presence of regional as well as transregional actors so as to exploit energy of these regions. Investments made by such actors in extracting oil and gas and constructing pipelines for energy transit lessened the Russian monopoly and caused geopolitical changes in these regions.
This article attempts to describe the effects of construction of energy transit pipelines on the geopolitics of these regions after collapse of the Soviet Union. The assumption goes that construction of energy transit pipelines by regional and transregional actors has not solely pursued economic benefits and has resulted in further political and security intervention of such actors in the geopolitics of Central Asia and Caucasus. This has، in turn، reduced the level of Russian monopoly in energy field and political and security issues of these regions.
خلاصه ماشینی:
"به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک هر دو منطقه از یک سو و وجود ذخایر هیدروکربنی حوزه دریای خزر که برخی کشورهای آسیای مرکزی-ترکمنستان و قزاقستان-و قفقاز-جمهوری آذربایجان-در سواحل دارند از سوی دیگر؛این حوزه مورد توجه بازیگران منطقهای و بین المللی(اتحادیه اروپا،آمریکا و چین)قرار گرفته است(یزدانی،1385:33).
ratS gniroM درواقع،میتوان گفت که آغاز فعالیت خط لوله گاز ناباکو در منطقه دریای خزر در سال 2008 باعث حضور بازیگران فرامنطقهای(ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا)در ژئوپلیتیک منطقه آسیای مرکزی و قفقاز شده است و این حضور،از امتیاز انحصاری روسیه در زمینه صادرات انرژی این منطقه کاسته است و باعث متنوع شدن حق انتخاب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز برای صادرات انرژی شده است.
gniqaD-onidorovokS خط لوله نفت اسکوورودینو-داکینگ (به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراین با توجحه به توضیحاتی که در مورد روابط چین با کشورهای آسیای مرکزی ذکر گردید به وضوح مشخص است که چین همواره در صدد بوده تا از طریق مصالحه و دوستی با این کشورها و همچنین با توجه به کسب رضایت روسیه وارد ژئوپلیتیک این منطقه گردد و از انرژی این منطقه بهرهبرداری نماید.
با توجه به توضیحاتی که در مورد تاثیر این خط لوله بر ژئوپلیتیک منطقه آسیای مرکزی و قفقاز ذکر گردید،میتوان نتیجه گرفت که این پروژه صرفا یک حضور اقتصادی برای تامین انرژی نبوده،بلکه باعث دورتر شدن کشورهای این منطقه از روسیه و همچنین حضور سیاسی و امنیتی غرب در این منطقه شده است."