چکیده:
خاورمیانه و زیرسیستمهای آن بهویژه خلیج فارس همواره در زمره تمدنسازترین مناطق دنیا بوده و همچنان در صدر نقاط ژئوکالچر و فرهنگساز شناخته شده است. این ویژگیها و استعدادهای درونی سبب شده تا سیر سیاستگذاریهای فرامنطقهای و هرگونه تصمیمسازیهای راهبردی بدون درنظرگرفتن مولفهها و واقعیات پایدار در این منطقه از یک سو و همچنین معادلات و تعاملات حاکم بر آن از جانب دیگر با چالشها و تنشهای عمیق رو به رو شده و بعضا موجب ناکامی و نتایج معکوس سیاستهای بازیگران فرامنطقهای گردد. برهمین اساس، تلاش شده تا موضوع حمله آمریکا به عراق و اشغال آن از سال 2003 که در چارچوب تسلط و کنترل منابع انرژی و به دنبال اتخاذ سیاستهای تنشزا از سوی حزب بعث صورت پذیرفته، تحلیل و ارزیابی گردد و نهایتا خروج نظامیان آمریکا از این کشور در سال 2012 براساس مولفهها و شاخصهای تعیینکننده در منطقه تبیین و بررسی شود. یکی از محورهای راهبردی مهمی که هم در زمان اشغال عراق توسط آمریکا و هم هنگام خروج نیروهای نظامی این کشور از عراق بخش مهمی از سیاست خارجی ایالات متحده را به خود اختصاص میدهد، معطوف به معادلات و عواملی است که عموما تحت تاثیر مولفهها و هنجارهای درونمنطقهای در برابر غرب شکل گرفته است.
The Middle East and its subsystems, in particular the Persian Gulf, have always been among the important sources of civilization in the world and are the most important regions from geocultural point of view. These inner characteristics and potentials are so influential that without consideration of the durable elements and realities of the region from one hand and its interactions with the world from other hand, the trend of trans-regional policy making and strategic decision making will face strong challenges and end up in deep tensions.
The present article aims to analyze the US aggression to Iraq in 2003 which was in the framework of domination over energy resources, and to understand the main causes of US withdrawal from Iraq in 2012, taking into account major inborn elements and variables in the region. It concludes that one of the major strategic concerns which significantly affected the US policy in Iraq related to parameters generally influenced by inner-regional elements against the West. It goes Further to elaborate on those parameters.
خلاصه ماشینی:
"در همین چشمانداز،رهبران کرد در فرصتهای مختلف با توجه به متغیرهایی چون تغییر فضای سیاسی داخلی عراق،شرایط منطقهای و کشورهای همسایه و چالشهای درون و میان گروهی احزاب معارض،همواره مقولاتی چون کردستان بزرگ، خودمختاری و فدرالیسم را با درجات مختلف در دستور کار خود داشتهاند که مهمترین نمونه آن،به دوره جنگ دوم خلیج فارس باز میگردد که طی آن کردها با استفاده از فرصت ایجاد شده و از طریق سازوکارهای سازمان ملل(مبتنی بر قطعنامه 688 شورای امنیت(پنج آوریل 1991)با شکلگیری مناطق امن پرواز،دولت خودمختار کردستان را با تعامل بین دو حزب بزرگ کرد تشکیل دادند و سپس به تدریج مورد شناسایی "دوفاکتو"قرار گرفتند.
نگاهی به جداول شماره یک و دو در خصوص ذخایر اثبات شده و حجم تولید نفت کویت از یک سو نشان دهنده میزان انگیزه رهبران پیشین عراقی برای در اختیار گرفتن این منبع عظیم نفتی جهت تحقق اهداف سیاسی و نظامی بوده و از سوی دیگر بیانگر امکان تبدیل آن به عاملی تنشزا در کنترل و رقابتهای اقتصادی کنونی نظیر تفوق در اپک،بزاریابی و جذب سرمایه خارجی میباشد.
در این چارچوب،یکی از مسائل راهبردی مهمی که در زمان اشغال عراق از جانب نیروهای نظامی آمریکا و نیز در زمان خروج آنها از عراق بخش مهمی از سیاست خارجی ایالات متحده را به خود اختصاص داد،موضوع مقاومتهای مردمی ناشی از تعارضات و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی حاکم در منطقه میباشد که عموما تحت تأثیر هنجارها و ارزشهای دینی در برابر فرهنگ غربی شکل گرفته است."