چکیده:
آیه 5 سوره مائده از جمله آیاتی است که در بحث حلیت ذبیحه اهل کتاب مورد اختلاف مفسران است. در این آیه شریفه به حلال بودن طعام اهل کتاب برای مسلمانان تصریح شده است: «و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم». طعام، از نظر لغویون به معنای ذبیحه یا اعم از ذبیحه است. اما در روایات تفسیری درباره چیستی طعام در آیه مزبور، تعارض وجود دارد؛ بخشی از روایات آن را به معنای ذبیحه اهل کتاب دانستهاند و در مقابل، بخش دیگری از روایات آن را به حبوب تفسیر نمودهاند. این مقاله پس از بررسیهای تفسیری، تفسیر طعام به حبوب را از باب ذکر مصداق طعام میداند. در صورت عدم پذیرش این نظر و باقی ماندن تعارض در روایات، این دو دسته از روایات متعارض از درجه اعتبار ساقط میگردند. در این هنگام باید به ظاهر آیه رجوع نمود و یا اینکه روایات حلیت ذبیحه را به جهت داشتن تطابق با آیه، دارای رجحان دانست.
خلاصه ماشینی:
(طباطبايی، 1374: 7 / 458) نکته قابل توجه آن است که حکم وجوب تسميه در اين آيات مربوط به حدود سال چهارم بعثت در مکه ميباشد اما از هنگام نزول سوره نحل و زمزمه هجرت، تا پايان دوران رسالت نبوي’ تنها بر محور يک موضوع ميچرخد و آن اينکه گوشت حيوان حلال گوشتي که به نام بتها و يا براي بتها سر بريده ميشود، حرام است.
از اين آيات معناي فسق درخوردنيها فهمیده میشود و همين معنا قرينه تفسير جمله «و انه لفسق» در آيه مورد بحث قرار داده میشود که منظور از آن نام بردن از غيرخدا بر ذبيحه است.
(ابنمنظور، 1414: 12 / 363) به نظر نگارنده معناي طعام، مطلق خوردنيها است و بر اساس قرائن حالي و مقالي در خوردني خاصي مانند ذبيحه، حبوب و گندم بهکار ميرود و اينکه گفته شده اهل حجاز هرگاه طعام گويند فقط گندم را اراده ميکنند صحيح نيست؛ زيرا در تعداد زيادي از آيات که در منطقه حجاز نازل شده و روايات زيادي که از سوي معصومين× که اهل حجاز بودهاند، شرف صدور يافته واژه طعام بدون ذکر قرينه، در اعم از ذبايح بهکار رفته است، از اینرو سخن علامه طباطبایي که ميگوید: «واژه طعام، وقتي به گونه جامد، مطلق، بدون قرينه و قيد مطلب در قرآن آمده، مفهوم گندم، يا دانهها را افاده ميکند»؛ ناتمام است.
در آيات مذکور، حيواني که براي غيرخدا ذبح شده، حرام شمرده شده است و حاليه بودن جمله «و انه لفسق» در آيه 121 انعام اين تفسير را تأیيد ميکند.