چکیده:
اخلاق یکی از مولفههای اصلی دوام و قوام جوامع بشری است. استحکام نظام اخلاقی هر جامعه، وابسته به نظام ارزشی حاکم بر آن است. از اینرو، مطالعه ارزشها و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها، گام مهمی در تبیین ساختار نظام اخلاقی و تربیت اخلاقی در جوامع مختلف است. هدف این نوشتار، که از نوع پژوهشهای کیفی است، بررسی تطبیقی مقولة ارزشها در دو مکتب فکری اسلام و لیبرالیسم است. از آنجایی که مبانی نظری انسانشناسی لیبرالیسم بر پایة اومانیسم استوار گردیده، ارزشهایی چون فردگرایی و آزادی فردی، برابری، تساهل و دموکراسی از ارزشهای بنیادین این مکتب محسوب میشوند. در مقابل، در اسلام، که انسانشناسی آن، بر پایة «فطرت»، «عقل ورزی» و «کرامت ذاتی»، بنا شده، ارزشهایی چون خدامحوری، آزادی اجتماعی و معنوی، عدل، تساهل و مدارا و تئوکراسی، از ارزشهای بنیادین آن محسوب میشود. گفت: گرچه در مواردی بین برخی ارزشها در اسلام و لیبرالیسم مشابهتهایی دیده میشود، اما ماهیت خداگرایانه اسلام و انسانگرایانه لیبرالیسم، افتراقهای عمیقی را در حوزه ارزشها و تربیت اخلاقی بین این دو مکتب به وجود آورده است.
خلاصه ماشینی:
"191 بنابرآنچه گفته شد، تساهل در مکتب لیبرالیسم، بهعنوان یک ارزش اخلاقی و سیاسی مثبت، تلویحا به معنای زندگی کردن با دیگران و سازش با عقاید آنان و احترام به حق آزادی هر فرد در انتخاب دین، اعتقاد، ملیت، شیوه لباس پوشیدن و مواردی نظیر آن است؛ ارزشی که در جهت تحقق بخشیدن به آرمان آزادی و خود مختاری فردی به وجود آمده است.
اسلام و ارزشها با توجه به کلیاتی که دربارة نوع نگاه اسلام به انسان و چگونگی کسب معرفت او بیان شد، ارزشهای اصلی مورد نظر اسلام عبارتند از: خدامحوری در اسلام، اندیشه خدامحوری حاکم بر همه شئونات زندگی انسان است؛ بدان معنا که مرکز ثقل همه هستی، به وجود او وابسته است همه کائنات در برابر او از وجودی اعتباری برخوردار بوده و اصالت مطلق تنها خاص اوست.
در اسلام، علاوه بر اینکه آزادی بیرونی به شکل آزادی فردی و آزادی اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است، نوعی آزادی درونی یا همان آزادی معنوی نیز تعریف شده و همه آحاد جامعه اسلامی، به ویژه متولیان تربیت اسلامی، به این نکته توجه دادهاند که انسان موجود مرکب و پیچیدهای است که نیروها و قوای فراوانی در او وجود دارد.
در پایان میتوان گفت: «کثرتگرایی»، که به مثابه یکی از آموزههای اساسی سنت لیبرال است، بر این نکتة تربیتی تأکید دارد که هر طرح زندگی، به طور برابر خوب است و همه عقاید و ارزشها اجازه ظهور دارند و افراد میتوانند اهداف و روشهای مورد علاقه خویش را در زندگی انتخاب و براساس تمایلات و منافع شخصی خویش عمل نماید."