چکیده:
بسیاری از پژوهش های ادبی، با روش های گوناگون به بررسی و تحلیل یک یا چند متن از متون ادبیات فارسی می پردازند. در این میان نکته ای که چندان مورد توجه قرار نمی گیرد، مساله گزینش متن است؛ چنانکه اغلب آن را به عنوان ماده پژوهش ، امری جدا از چهارچوب نظری و روش شناسی تحقیق در نظر می گیرند. این در حالی است که نگاهی جدی و مساله وار به گزینش متن می تواند نتایجی در جهت تقویت وجوه پژوهشی تحقیق به همراه داشته باشد. مقاله حاضر نیز با هدف نشان دادن اهمیت این مساله به عنوان مولفه ای روش شناختی در مطالعات ادبی نگاشته شده است. به نظر می رسد تاکید بر وجوه روش شناختی گزینش متن، در گرو آگاهی پژوهش گر از نسبت متن مورد نظر با دیگر متون و شباهت ها و تفاوت های آنها با یکدیگر است. این تلقی از سویی نشان دهنده ابتناء پژوهش بر آگاهی ها و پیش فرض های محقق، و از سوی دیگر نمایان گر نقش متن و گزینش آن در شکل گیری بنیان های نظری و نتایج تحقیق است.
Most of the Persian literary studies investigate one or more text. But in these researches، the problem of selecting the text has usually been neglected. The text، as only a material of the study، and its selecting by author usually is considered without any communication with methodological aspects. However seriously and problematic study in this subject can enhance the research aspects of the investigation.
In This article، we are aimed to evaluate the importance of selecting the text as a methodological element instead of the other criteria in the Persian literary researches. It seems that attention to the text as a methodological element is related to researcher’s awareness of the relationship between the selected text and other texts، and their differences and similarities. Indicating the importance of researcher’s information and his assumptions، this view emphasis on the function of the text ant it’s selecting in the results of the study
خلاصه ماشینی:
در این فرایند دوری، انتظارهای اولیۀ محقق از متن، معیاری برای گزینش متن و راهبرد تحقیق است و همزمان، در ذهن او نخستین جرقهها را دربارۀ مسائل پژوهش و سطوح توصیف ایجاد میکند.
2. فرایند یادشده نتیجۀ مشاهدات غیرروشمند و گزینش غیرعلمی و ناآگاهانۀ سطحی ناکارآمد از توصیف است که میتوان آن را نیز برآمده از نبود آگاهی روششناختی پژوهشگر از نسبت میان متن، متون یا گونۀ ادبی مورد بررسی با دیگر متون یا گونههای ادبی دانست.
توجه به این نکته ضروری است که گزینش یک سطح از توصیف در پژوهشی خاص، چندان اختیاری و تصادفی (مثلا وابسته به میزان علاقۀ محقق یا همخوانی با نظریهای ادبی یا زبانشناختی) نیست؛ بلکه بهطور مستقیم و چندلایه به آگاهی پژوهشگر از نسبت میان متن گزینششده و دیگر متون وابسته است.
بهدلیل عدم انعکاس ویژگیهای خاص متن گزینششده از دایرۀ توصیفها حذف میشد و مشاهدات بر سطح دیگری از ویژگیهای متن، مثلا شگردهای خاص ایجاد موارد یادشده (درصورت وجود) تمرکز مییافت؛ چنانکه نتایج نو و مسئلهزای پژوهش فتوحی و یاوری (1388) را نیز در درجۀ اول میتوان حاصل گزینش آگاهانۀ متن دانست که توصیفهایی تفاوتنگر و مربوط به سطوح پنهانی و عمیقتر متن را درپی داشته است.
آگاهی روششناختی پژوهشگر از نسبت میان متن یا متون مورد نظر با دیگر متون عاملی است که افزونبر گزینش آگاهانۀ متن، خودبهخود گزینش سطحی تفاوتنگر از ویژگیهای متن و توصیف و تحلیل آنها را درپی خواهد داشت.
"Pain Cure: Pathology of the Application of Literary Theory in Contemporary Researches".
"Problem- Oriented Researches in Literary Studies".