چکیده:
برپایه
نظریه استعاره شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تاثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازی شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزه مبدا کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسوال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانه مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازی عشق بسیار بهره برده است.
Cognitive Metaphor theory claims that in conceptualization of different concepts، ordinary and poetic languages are the same in some aspects، though different in other ones. This paper aims to an analysis of creativity of Hafiz in LOVE concept. In Hafiz poetry، LOVE is conceptualized by different، though related، conceptual mechanisms of metaphor، image، personification and metonymy. However، it seems that Hafiz has used more creative mechanisms in the conceptualization of LOVE. To find distinguishing influential factors in LOVE conceptualization، two important questions are raised: what is the difference between common metaphors of LOVE in Persian and those in Hafiz poetry? And among four mechanisms proposed by Kövecses (2010)، which one is more influential in artistic creativity and novelty of Hafiz poetry? Close analysis of poems consisting LOVE concept shows that Hafiz language contains the same kind of conceptualization as ordinary languages of Persian and other languages. In other words، LOVE has been conceptualized as FIRE، JOURNEY، RAPTURE، etc. However، its conceptualization is different from that in ordinary language، because the poet has creatively used four poetic mechanisms of extension، elaboration، questioning، and combining which are less frequent in ordinary language. It seems that، as it is predicted by cognitive linguists، what distinguishes literary language from ordinary language is creative use of metaphorical conceptualizations، personification، image metaphors and conceptual metonymies. Besides، among four distinguishing mechanisms، combining and elaboration seems to be the most and questioning is the least effective factor in poetic conceptualization of LOVE. Moreover، Hafiz has used many creative، novel conceptual metaphors of LOVE along with conventional ones.
خلاصه ماشینی:
مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی مانند استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهومسازی میشود؛ اما بهنظر میرسد حافظ شیوههای خلاقانهتری را در استعارههای شعری عشق بهکار برده است.
بهمنظور کشف شاخصهای تأثیرگذار در مفهومسازی متفاوت عشق، دو سؤال مهم مطرح میشود: مفهومسازی شعری عشق چه تفاوتی با مفهومسازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ کدامیک از شاخصهای چهارگانة کوچش1 (2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگتری دارد؟ بررسی دادههای تحقیق نشان میدهد عشق در زبان حافظ، مانند زبانهای دیگر و زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی و غیره بهعنوان حوزة مبدأ کمک میگیرد.
به ترکیب دو استعارة عشق سفر است و عشق مبادلة اقتصادی است در این بیت دقت کنید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در ابزار شعری پرسش، شاعر میتواند مناسب بودن استعارههای روزمرة رایج ما را بهپرسش بکشد.
بررسی استعارههای قراردادی عشق در این بخش با کمک شاخصهایی که کوچش (2010) معرفی کرده و نیز جاندارپنداری و استعارههای تصویری و مجازهای مفهومی، نشان میدهیم که چگونه چهار استعارة قراردادی و رایج عشق مستی است، عشق آتش است، عشق سفر است و عشق درد است به استعارههای بدیع و نو تبدیل شدهاند.
در بیت شمارة پنج، استعارة عشق مستی است با استعارة ساختاری عشق دین است ترکیب میشود؛ همچنین مجاز مفهومی باده بهجای مستی (علت بهجای معلول18) نیز در زیرساخت این استعاره قرار دارد: 5.
در این بیت، علاوهبر اینکه مجاز جزء بهجای کل یعنی مرحله بهجای سفر استفاده شده است، ترکیب استعارة عشق مرحله(ای از سفر) است و عشق مبادلة اقتصادی است نیز مشاهده میشود.