چکیده:
خویشاوندی و قرابت فرهنگ عربی و فارسی که خاستگاه انسانی مشترکی
دارد و باعث همگونی ادب دو ملت و مایه رویش و گسترش آثار فراوان
متشابه منظوم و منثور شده، زمینه بررسی و تحلیل تطبیقی این آثار را
فراهم آورده است. کتاب مضامین مشترک در ادب فارسی و عربی تألیف استاد
گرانمایه جناب آقای دکتر سیدمحمد دامادی، یکی از غنیترین آثار پدیدآمده
در این موضوع است. در این کتاب، نمونههای گوناگون و متنوع و بدیع از
نظم و نثر فارسی و عربی با تحلیلها و تطبیقهای بایسته و شایسته
صورت گرفته است.این مقاله، حاصل بررسی متن و ارزیابی نصوص عربی، ترجمهها و روش
مؤلف در ترجمه عبارات، تطبیق مدخلها و تشریح نکتههای این اثر ارزشمند
است. در این بررسی، مواردی که به نظر نگارنده این مقاله، سهو و خطا
مینمود، با ارائه شواهد و مصادیق آن بیان شده است. البته، پرداختن به
پارهای ایرادات، بهمعنای نادیدهگرفتن محاسن فراوان نهفته در این کتاب
نیست؛ ضمن آنکه هدف از نگارش مقاله آن است که مؤلف گرانقدر نیز در
صورت صوابدید، در بازنگری بعدی، پیشنهادهای مذکور را مطمحنظر قرار
دهند. انشاءالله.
خلاصه ماشینی:
"در پارهای موارد، بهجای ترجمه «بیت»، به آوردن یک بیت تطبیقی اکتفا شده است؛ برای مثال، در مدخل 242 (ص 142): در اشعار ابوالعتاهیه میخوانیم: «ورقالغصون إذا نظرت دفاتر مشحونة بأدلةالتوحید» و سعدی سروده است: «برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار» این روش در مدخلهای 140، 137، 136، 128، 38 و...
همچنین، ملاحظه میشود که در بسیاری از مدخلها، مؤلف، بیت عربی یا فارسی را با شعری که بیشتر به ترجمه تحتاللفظی شبیه است، تطبیق داده است؛ مانند نمونههای زیر: 1.
در مدخل 542 (ص 345)، برای نظیر شعر فارسی فردوسی که میگوید: فریدون فرخ، فرشته نبود ز مشک و ز عنبر، سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکوی تو داد و دهش کن، فریدون تویی ابیات زیر را از راحةالصدور آورده است: إن فریدون لمیکن ملکا ولا منالمشک کان معجونا بالعدل والجود نال مکرمة فاعدل و جد کی تکن فریدونا نمونه این گونه تطبیقها (ترجمه تحتاللفظی) را در مدخلهای زیر هم میتوان دید: 962، 716، 583، 582، 577، 409، 307، 227، 201 و...
گاه برای تطبیق برخی از ابیات عربی با اشعار فارسی، به چند نمونه شعر فارسی استناد شده است، مانند مدخلهای شماره 400، 436، 437، 441، 442، 446، 456، 470؛ اما در اکثر قریب به اتفاق سراسر کتاب، به یک مورد شعر یا جمله منثور اکتفا شده است.
ولی در پارهای از مدخلها، ابتدا شعر فارسی ذکر شده، سپس با عبارات و اشعار عربی تطبیق شده است؛ مانند مدخلهای زیر: 349 تا 391 (ص 229 ـ 210) 561 تا 569 (ص 451 ـ 447)، 571 تا 578 (ص 459 ـ 447)، 970 تا 972 (ص 668)."