چکیده:
در این مقاله ، سبکشناسی انتقادی در داستان کوتاه را به صورت کاربردی به حوزة پژوهش های سبکشناسی فارسی معرفی کردهایم . پرسش اساسی تحقیق این است که ایدئولوژی پنهان متن در داستان کوتاه «جشن فرخنده» اثر جلال آلاحمد چیست ، چه مولفه های سبکی ای به کشف آن منجر می - شود و ایدئولوژی پنهان متن چه کارکردی دارد. فرض بر این است که در این داستان ایدئولوژی سازکاری برای مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه است . این پژوهش به روش لایه ای انجام شده است . ابتدا لایة بیرونی و بافت موقعیتی متن مورد بررسی قرار گرفته ، سپس دو لایة روایی و متنی شامل کانونسازی، میزان تداوم و جنبه های آن، و خردلایه های واژگانی ، نحوی و بلاغی به عنوان مولفه های سبکی برجسته تجزیه ، و تمام لایه های یادشده مرتبط با یکدیگر و در ارتباط با گفتمانهای رایج در زمان نویسنده تحلیل شده است . نتایج پژوهش نشان می دهد در این متن ، تقابل ، مولفة سبکی مهم و معناداری است . ویژگی های سبکی متن ، از تقابل شخصیت ها و تقابل گفتمانها تا برجستگی قطب منفی کلام، نشاندهندة ایدئولوژی پنهان متن است که عبارت است از نارضایتی نویسنده، به - عنوان روشنفکری منتقد که طیفی از جامعه را نمایندگی می کند؛ از هر دو جریان اجتماعی و سیاسی مذکور در داستان. این ایدئولوژی سازکار مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه را سازماندهی می کند. هدف پژوهش ، کاربرد سبکشناسی انتقادی در تجزیه و تحلیل داستان کوتاه فارسی و آشکار کردن این امر است که با برقراری ارتباط بین ویژگی های سبکی و کلانلایة گفتمانی شامل بافت موقعیتی ، لایة بیرونی متن و مقوله های ایدئولوژی و قدرت، می توان به تفسیر و درک و دریافت عمیق تری از متن - اصلی ترین هدف دانش سبکشناسی - دست یافت .
خلاصه ماشینی:
اما نگارنده مؤلفه های سبکی مورد نظر خود را (عبارتاند از: بررسی رمزگان ساختاری و فرایندی، شاخص ها، واژگان نشاندار، مترادف و تکراری، بیان مستقیم و غیرمستقیم ، دعاها، بیان مؤدبانه ، بررسی کنش - های گفتاری متن ، صدای فعال و منفعل ، وجهیت ، بلاغت ساختاری متن ، انسجام، استعاره و طنز) که با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و برمبنای دادههای پژوهش (نامه های غزالی ) بیان کرده، به «روش لایه ای» مطرح کرده و کوشیده است چنان پیوستگی و ارتباطی بین آنها ایجاد کند که نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل مؤلفه های سبکی در هر لایه ، به تقویت نتایج لایة دیگر منجر شود؛ درنتیجه این مزیت را به دست آورده است که ضمن برقراری ارتباط بین خردلایه های متنی و کلانلایه ها، سهم هر لایه در کشف ایدئولوژی متن و روابط پنهان قدرت آشکار شود.
میزان تداوم کانونسازی ازنظر میزان تداوم کانونسازی، در این روایت کانونسازی بین راوی و شخصیت ها در نوسان است و از نوع متغیر و چندگانه : یعنی واقعة کشف حجاب را گاه از زاویة دید پسربچه ای دوازدهساله گزارش می کند که نمی تواند بفهمد چرا در کارت دعوت کلمة بانو بعد از نام پدرش آمده (همان: ٢٧)؛ معنای واژة متعلقه را نمی داند (همان: ٣٧)؛ حمام سرخانه را برای خود عزایی می داند (همان: ٣٥)؛ گاه از دید پدر که آخوند کلاهی شده را ملحد و زندیق می خواند (همان: ٣٣) و گاهی از دید زنی که کلاه لبه پهنی پوشیده و با اینکه خودش پوشش راحتی دارد اما از اینکه بچه ها را در مدرسه وادار می کنند شلوار کوتاه بپوشند، ناراحت است و به جناح حاکم لعنت می فرستد (همان: ٣٥).