ملخص الجهاز:
اما چون در آن زمان دستنویسی قدیمی از این متن در دست نبود مؤلف فاضل کتاب، ناگزیر رباعیات خیّام را از دستنویس شمارۀ ۴۰۹۳ کتابخانۀ ملّی ملک (مورّخ ۸۵۷ق) و چاپ سنگی تاریخ وصّاف (به اهتمام محمدمهدی ارباب اصفهانی(4)، بمبئی ،(رجوع شود به تصوير صفحه) ۱۲۶۹ق) نقل کرد: «...
» کاتب پیش از تحریر انجامه، تاریخ درگذشت امام محمد غزّالی را نوشته و دو رباعی از خیّام در رثای او آورده است که تا کنون در هیچ یک از مجموعه های رباعیات خیّام نیامده اند.
رباعی: در چرخ به انواع سخنها گفتند وین گوهر حکمت به ظریفی سفتند معلوم نگشت حالشان آخر کار اول زنخی زدند و آخر خفتند»(۲) (20) کاملاً پیداست که این حکایت جزو حکایات افواهی بوده و علامه جلال الدین همایی هم به عامیانه بودن آن توجه کرده و احتمال داده «ریشۀ اصلی این افسانۀ به دروغ حکایتی باشد که زکریا بن محمد بن محمود قزوینی در کتاب آثار البلاد و اخبار العباد تألیف سنۀ ۶۷۴ نوشته است که فقیهی هر روز محرمانه پیش از طلوع آفتاب به خانۀ خیّام می رفت و نزد وی درس حکمت و فلسفه می خواند، اما در میان مردم از وی بدگویی می کرد.
گویا همین قصّه که آن هم معلوم نیست تا چه حد صحت داشته باشد در افواه ناقلان یا در مؤلّفات بعد با شاخ و برگهای زائد به صورت افسانۀ خیّام و امام محمد غزّالی درآمده و مؤلف طربخانه نیز مسموعات خود را همچنان بدون تثبت و تحقیق نقل کرده است و این کار هم در بین مؤلفان بخصوص در آن زمانها که عصر این تألیفات بوده است تازگی ندارد».