Abstract:
انقلاب اسلامی ایران، شکل جدیدی از معادله قدرت را در سیاست بین الملل ایجاد نمود. این امر براساس شاخص ها و نشانه های ایدئولوژیک و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی سازماندهی شد. از سوی دیگر می توان بر این امر تاکید داشت که بسیاری از شاخص ها و نشانه های امنیت سازی در ایران واکنشی نسبت به تهدیدات بین المللی، منطقه ای و داخلی محسوب می شود. به این ترتیب گفتمان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از یک سو مربوط به شاخص ها و نشانه های ساختاری- ایدئولوژیک آن بوده و از سوی دیگر می توان آن را واکنشی نسبت به تهدیدات متنوع امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. در این مقاله تلاش می شود تا شاخص های مربوط به امنیت سازی از طریق «گفتمان مقاومت» مورد توجه قرار گیرد. این گفتمان یکی از شاخص های قدرت سازی در برابر تهدیدات تلقی می شود. از سوی دیگر می توان بر این امر تاکید داشت که گفتمان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در برابر سطوح تهدیدات متنوع مبتنی بر بهره گیری از شاخص های قدرت نرم می باشد. گفتمان مقاومت نمادی از قدرت نرم در روند امنیت سازی و در مقابله با تهدیدات امنیتی محسوب می شود. از آنجایی که گفتمان امنیت ملی ایران ماهیت نامتقارن دارند، باید آن را در قالب «عدم تقارن فرهنگ محور» مورد ارزیابی قرار داد. این رهیافت توسط نظریه پردازنی همانند کیگان و هانتینگتون ارایه شده است. براساس این رهیافت هر کشور و نظام سیاسی برای خود تصویر ذهنی خاصی از تهدید و امنیت دارد که براساس شاخص های فرهنگی و هویتی آن کشور با تهدیدات مقابله می شود. این امر بر «تمایز کشورها» در رفتار امنیتی و استراتژیک تاکید دارد. در این مقاله تلاش می شود تا رابطه بین قدرت نرم و کنش عدم تقارن فرهنگ محور برای مقابله با تهدیدات در سیاست امنیتی ایران مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.
The Islamic Revolution of Iran، created a new form of power equation in the international policy. This was organized on the basis of the ideological symptoms and measures and the political structure of the Islamic Revolution of Iran. On the other side، it can be emphasized that many of the factors and symptoms of security building in Iran count as a reaction to the international، regional، and internal threats. So، the discourse on I.R.I national security is associated with the ideological-structural symptoms and factors on the one side، and can also be considered a reaction to the various .security threats of the Islamic Revolution of Iran on the other This article tries for security-building related factors to be considered through “the discourse on resistance”. This discourse is considered as one
of the factors of power-building against the threats. On the other side، it can be emphasized that the discourse on I.R.I. national security against various levels of threats is founded on exploiting the factors of soft power. The discourse on resistance counts as a symbol of soft power in the course of .security building، as well as in countering security threats Due to the fact that the discourse on I.R.I national security is of an asymmetric nature، it should be evaluated under the title of “culture-based asymmetry”. This approach has been offered by theorists like Keegan and Huntington. On the basis of this approach، every country and political system has its own specific perception of threat and security، the threats being countered based on that country”s identity and cultural factors. This emphasizes making “distinctions between countries” in terms of strategic and security behavior. This article tries to notice and analyze the relationship between soft power and culture-based asymmetric action in order to
.counter the threats in I.R.I security policy
Machine summary:
"چارچوب نظری-تحلیلی این مقاله براساس پیوند دو موضوع انسجام اجتماعی- ایدئولوژیک برای مقابله با تهدیدها و عدم تقارن فرهنگ محور در ساختار سیاسی- اجتماعی جمهوری اسلامی ایران تنظیم شده است.
چارلز دانلپ در تبیین جنگ نامتقارن و ساختار فکری غرب میگوید کشورهای انقلابی در مناطق پیرامونی عموما برای مقابله با تهدیدهای ناشی از کنش قدرتهای بزرگ از عدم تقارنهای فرهنگ محور خود استفاده میکنند؛در حالی که بزرگترین خطای آمریکا این است که«دیگران باید همانند ما باشند».
اگرچه این روند در دوران مختلف انقلاب اسلامی با ادبیات و جهتگیری کاملا متفاوتی برسازی شده است،چنین نشانههایی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی که دارای ماهیت ایدئولوژیک است،در فرآیند جنگ تحمیلی تنوع و کار کرد بیشتری داشته است.
(Moin,1999:140) این مسئله نشان میدهد برسازی اندیشههای نهفته در فرهنگ سیاسی ایران نه تنها در دوران پس از انقلاب و در شرایط جنگ تحمیلی انجام گرفته،بلکه در هر دوره تاریخی متناسب با شاخصهای ساختار سیاسی و بینالمللی از تعریف و نشانههای خاصی برخوردار شده است.
براساس گفتمان امنیتی جمهوری اسلامی ایران،هرگونه مقابلهگرایی کشورهای منطقهای مانند عراق،همچنین گروههای سیاسی داخل کشور،تابعی از نقش مداخلهگرایانه و تأثیرگذار قدرتهای فرادست در سیاست بینالملل بوده است که تلاش همه جانبهای برای محدود سازی توانمندی انقلاب ایران برای تأثیرگذاری در محیط منطقهای به انجام رساندهاند.
میتوان تأکید کرد شاخصهای قدرت متراکم در جمهوری اسلامی ایران عامل اصلی بسیج نیروهای اجتماعی در روند جنگ تحمیلی و مقابله با عراق بوده است."