Abstract:
در راه فهم روایات نیاز به روش صحیح علمی وجود دارد که آن را فقه الحدیث مینامیم . فهم متون احادیث ، بدون توجه به مبانی مورد نیاز، امکان برداشت غلط و انحراف را در پی خواهد داشت . برای پرهیز از این خطر، تلاشهای زیادی توسط عالمان اسلامی برای تدوین قواعد و مبانی فهم صحیح از قرآن و روایات صورت گرفت که علم اصول فقه ، حاصل بخشی از این تلاشهاست . بسیاری از بزرگان حدیث نیز در شرحهایی که بر مجموعه های روایی نگاشته اند، روش و قواعدی به کار بردهاند که استخراج آنها میتواند ما را با شیوه، ضوابط و مبانی فقه الحدیث آشنا سازد. یکی از این کتب ، کتاب «الفوائد الطوسیه» از شیخ حر عاملی است . این کتاب با عنایت به شخصیت علمی مولف و تبیین و توضیح روایات مشکل ، اهمیت ویژهای دارد و در آن، نکات و تحقیقات و دقت ها و نیز جواب شبهات و مغالطاتی وجود دارد که در کتب دیگر کمتر یافت میشود. در این مقاله ، مبانی شیخ حر در راستای فهم حدیث با مطالعه این کتاب به روش تحلیلی ـ توصیفی استخراج و تبیین گردیده است . برخی از این مبانی عبارتاند از: اثبات متن ، اطمینان از صحت روایت ، تثبیت متن (رفع اضطراب از روایت مضطرب)، تشکیل خانواده حدیث ،شناخت مفهوم واژههای موجود در روایت ، شناخت سبب و شرایط و مورد صدور حدیث ، توجه به سیاق روایت ، شناخت پیام ضرب المثل های موجود در متن ، حل تعارض بین روایات متعارض، توجه به قرآن و روایات دیگر.
Machine summary:
مبانی فهم حدیث از دیدگاه شیخ حر عاملی با تأکید بر کتاب «الفوائد الطوسیه » علی محمد میرجلیلی تاریخ دریافت : ١٣٩٢/١/١٨ تاریخ پذیرش : ١٣٩٢/٣/٢٩ چکیده در راه فهم روایات نیاز به روش صحیح علمی وجود دارد که آن را فقه الحدیث مینامیم .
بعلاوه مخالف صریح عقل و معارض با روایات صحیح است ، بلکه پذیرش مفاد آن با ضروریات دین و قرآن و سنت و اجماع مسلمین مخالفت دارد، لذا اول باید به اثبات صحت (سند) آن پرداخت و سپس به توجیه ظاهر آن اقدام نمود ولی این روایت بر طبق قاعدة (و مسلک ) اصولیین و اخباریین صحیح نیست و به نظر می رسد که از منتخبان برخی از صوفیه است که از آنان نقل شده که قائل به سقوط عبادات از کسانی هستند که به مرحله کشف و وصول حق رسیده اند (حر عاملی ، ١٤٠٣، ص٤٩).
به عنوان نمونه ، در شرح آیۀ «وإنه لذکر لک ولقومک وسوف تسئلون »(الزخرف :٤٤) ابوبصیر از امام صادق (ع ) نقل کرده که فرمودند: «فرسول الله (ص ) الذکر و أهل بیته (ع ) المسئولون و هم أهل الذکر»(کلینی ، ١٤٠٧، ج١، ص٢١١) شیخ حر می فرماید: این حدیث خالی از اشکال نیست زیرا پیامبر نمی تواند تذکر برای خود باشد و مناسبتی بین متن روایت و تفسیر آیۀ مذکور وجود ندارد.