Abstract:
دعا و نیایش به عنوان رابطه میان انسان و خدا، از مسائل مهم در ادیان و نیز مهم ترین رابطه بین خالق و مخلوق در جهان و «اولین، عالی ترین و صمیمانه ترین نماد تجسم دین» همچون خون و جریان خون در زندگی دینی ما است. از جمله افراد معدودی که عمیق ترین اسرار دعا و نیایش را بیان کرده است جلال الدین مولوی است. او معتقد بود آغازگر دعا خداوند است، چون اوست که احساس نیاز را در انسان به وجود می آورد، ازاین رو هر دعا و نیایش فی نفسه حاصل لطف خداوندی است. در نظر او دعا آن چراغی است که خدا در این عالم روشن ساخته تا انسان را از ظلمات بیرون آورد. در این مقاله که مواد آن به شیوه توصیفی و تحلیلی از آثار مولوی استخراج شده است، دیدگاه مولوی در باره مفهوم و اهمیت نیایش، دعای واقعی، آغازگر نیایش، انگیزه، انواع، آداب و استجابت دعا و نقش آن در برگرداندن قضای الهی بررسی شده است.
Machine summary:
"{Sحرمت آنکه دعا آموختی#در چنین ظلمت چراغ افروختیS}(مثنوی 2216/3) «نیایش در اندیشه مولوی»پژوهشی در راستای تبیین رابطه خدا و انسان است و بررسیاینکه این رابطه،رابطهای متقابل است یا یک طرفه؟آغاز آن از جانب خدا است یا از جانبانسان؟بر اساس نیاز صرف است یا محبت و عشق؟اینکه اصولا نیایش در منظومۀ فکری وآثار مولوی چه جایگاهی دارد؟چه جلوهها و انواعی دارد و برترین نوع آن کدام است؟دارایآداب خاص است یا در میان مستان شراب عشق الهی،اشکال بی آداب آن نیز مشاهدهمیشود؟،نوعی اعتراض به قضا و قدر است یا باید به عنوان علتی در کنار سایر اسباب و عللمادی در جهان از آن استفاده شود،باید منتهی به استجابت شود یا نفس رابطه با معبود مطلوباست؟مخصوص انسان است یا دیگر کائنات و موجودات نیز میتوانند در حد خود بهرهای ازآن داشته باشند؟اینها مسائلی هستند که باید بررسی و به درستی تبیین شوند.
{Sهله نومید نباشی که تو را یار براند#گرت امروز براند،نه که فردات بخواند؟!S}(دیوان شمس،غزل:765) در دفتر پنجم براینکه مسبب الاسباب حقیقی خدا است،تأکید میکند و میگوید:گاهمیشود که همۀ اسباب ظاهری در اختیار تو است اما خدا آنها را از اثر میاندازد تا تو متوجهمسبب الاسباب شوی و مثالی آورده است که اگر تو در زمین بذر کاشتی و دو سال نروییدچه میکنی؟آیا جز این است که باید به توسل و نیایش متوسل شوی؟(مثنوی 1490/5-1495؛143/4-155؛686/2-682؛384/3-383) مولانا در دفتر اول مثنوی از بیت 598 به بعد،برسبیل مناجات با حق،نغزترین نکات رادر زمینه فنای افعالی مطرح کرده است،مرتبهای که عارف هیچفعلی را به خود نسبت نمیدهدو همه افعال و احوال را از حق تعالی میداند."