Abstract:
پژوهش حاضر به¬ دنبال هویت¬ شناسی گفتمان مسلط روشنفکری ایران در آستانه¬ ی انقلاب اسلامی و بازخوانی آن در قالب دانش واژه¬ های شناخته شده¬ تر است. بر اساس فرضیه¬ ی مقاله، گفتمان مذکور در چهارچوب ملی¬ گرایی فرهنگی قابل تحلیل است. یافته¬ های پژوهش که موید تایید این فرضیه است نشان می¬ دهد که گفتمان مذکور مولفه¬ های مشترک و مهمی با ملی¬ گرایی فرهنگی دارد. در این میان، مهم¬ترین مولفه¬ های مشترک عبارتند از: تاثیر¬پذیری از اندیشه¬ های رمانتیک و ضد روشنگری غربی؛ باور به اندام¬ وارگی اجتماعی؛ تکاپو برای عبور از بحران هویت و تعریف رسالت اجتماعی برای روشنفکران؛ مقابله با مدرنیته غربی و نفی تقلید فرهنگی؛ تغییر تمرکز از دولت و انجام اصلاحات حقوقی به مردم و انجام اصلاحات اجتماعی؛ تلقی فرهنگ عامه به مثابه منبع اصلی هویت؛ پیگیری پروژه¬ای برای تغییر اجتماعی و پیشرفت.
Machine summary:
در این میان ، مهم ترین مؤلفه های مشترک عبارتند از: تأثیرپذیری از اندیشه های رمانتیک و ضد روشنگری غربی؛ باور به اندام - وارگی اجتماعی؛ تکاپو برای عبور از بحران هویت و تعریف رسالت اجتماعی برای روشنفکران ؛ مقابله با مدرنیته غربی و نفی تقلید فرهنگی؛ تغییر تمرکز از دولت و انجام اصلاحات حقوقی به مردم و انجام اصلاحات اجتماعی؛ تلقی فرهنگ عامه به مثابه منبع اصلی هویت ؛ پیگیری پروژه ای برای تغییر اجتماعی و پیشرفت .
(١٢-١٠ :١٩٧٠ ,Meinecke) نظر به اهمیت این موضوع در ارتباط با اندیشه های هم پیوند با انقلاب اسلامی و تشخیص رویکرد این گفتمان مسلط روشنفکری در آستانه انقلاب اسلامی، سؤال اصلی که در این پژوهش تلاش میشود پاسخ شایسته ای برای آن ارایه گردد این است که آیا میتوان گفتمان مذکور را در چهارچوب ملیگرایی فرهنگی مورد بازخوانی و تحلیل قرارداد.
فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال ارایه شده و در فرایند پژوهش مورد آزمون قرار گرفته عبارت است : گفتمان مذکور با داشتن مؤلفه ها و ویژگیهای مشترک و مهم ، از جمله تغییر تمرکز از دولت به ملت و تأکید بر بازگشت به عناصر اصیل فرهنگ ملی با تکیه بر ایده اندام وارگی اجتماعی، در بستر اندیشه های رمانتیک و ضد روشنگری غربی در چهارچوب ملیگرایی فرهنگی قابل تحلیل است .