Abstract:
این نوشتار بر آن است که شخصیت جامع و ذوفنون قطبالدین
شیرازی را که از افاضل و اعاظم قرن هفتم و هشتم هجری و از
امتیازات و برازندگیهای قابل بوجهی برخوردار بوده و آثار مختلفی از
خود به یادگار گذاشته معرفی کند. او با شرحی دقیق از قانون ابن سینا
و شرحی عمیق از حکمة الاشراق سهروردی و تالیف درةالتاج نشان داد
که در طب و فلسفه از نبوغی برخوردار است؛ هر چند که به لحاظ
ادب و نجوم و عرفان نیز برازندگی داشت. او در شرح حکمةالاشراق
شارح است نه جارح. معذلک گاهی به نظر مخالف خویش نیز اشاره
کرده است.
Machine summary:
تلاشگری نستوه او که طب را از پدر و عمو آموخته بود، پس از مرگ پدر در بیمارستان مظفری شیراز به طبابت پرداخت؛ حال آنکه بیشتر از چهارده بهار از عمر خود را پشت سر نگذاشته بود و مدت ده سال به همان سمت باقی ماند و در پی فراگیری قانون ابن سینا کوشش بسیار کرد و مدرسان بسیاری دید و از شروح بسیاری بهرهمند شد؛ ولی هیچیک کافی نبود، نه شرح امام فخر رازی -که جرح بعض بود، نه شرح کل- و نه شرح جیلی و نخجوانی، جز اینکه با درک محضر خواجه اعظم طوسی توانست برخی از دشواریها را در افاضات وی بگشاید، ولی خواجه احاطه بر حکمت داشت و اهل طب عملی و درمان نبود، و بنابراین او را اشباع نکرد.
چنانکه خواجه طوسی نیز در شرح نظر ابن سینا در باب علم ارتسامی حق، پنج اشکال وارد کرده است؛ با اینکه در آغاز شرح اشارات وعده کرده است که تنها شارح و مدافع باشد، و نقش جارح ایفاء نکند (بهشتی، 1390، ص259).
بنابراین، درست است که قطب الدین حکمت بحثی و ذوقی را طریقه اشراقیان میشمارد و طریقه اشراقی را یادگار حکماء صدر اول معرفی میکند و آنها را از اصفیاء و انبیاء و اولیاء میشمارد، ولی آنکه قبل از وی و سهروردی جرقه اشراق را زده، و الهامبخش حکمت بحثی و ذوقی شده، ابن سینا بوده و قطبالدین نیز به این مطلب توجه کرده و صدالبته که ابن سینا هم متأثر از انبیاء و اولیاء و الهامپذیر از اصفیاء و ابرار بوده است.