Abstract:
عقلانیت از دیدگاه اندیشمندان علوم اجتماعی از یک سو، سمبل مدرنیته شناخته شده و از
سوی دیگر، مدعی و جایگزین دین. هابرماس به عنوان یکی از مدافعان برجسته مدرنیته،
در توجیه و استدلال بر این فرضیه سعی بلیغی نموده است. از مهمترین پیشفرضهای
هابرماس در نظریه کنش ارتباطی، تفسیر تکاملی از عقلانیت و نگاه ابزاری به دین است.
وی با چنگ انداختن به یافتهها و فرضیههای علوم و فنون گوناگون تلاش میکند تا
روند عقلانیسازی جهانبینیها را با فرایند رشد شناختی کودک تطبیق دهد و دین را
ابزاری ساخته بشر برای حل معضلات معرفتی و مشکلات معیشتی در دورهای خاص معرفی کند
که با از راه رسیدن عقلانیت مدرن، باید پایان عمر مفید خود را اعتراف کرده، جای
خویش را به این حریفتوانمند واگذارد. این مقاله، به بررسی استدلالهای هابرماس بر
این اندیشه میپردازد تا نقاط ضعف و قوت آن آشکار گردد.
Machine summary:
"همان گونه که وی باید برای سؤالاتی جدی که در این زمینه مطرح است پاسخی درخور ارائه دهد؛ سؤالاتی از قبیل این که: بر اساس کدام دلایل قطعی و یقینی، جهانبینی اسطورهای اولین نوع نگاه انسان به جهان بوده است؟ چه دلیلی بر رد این فرضیه وجود دارد که جهانبینی اسطورهای نتیجه انحطاط فکری و اخلاقی جوامع پیشرفته پیش از خود بوده است؟ به فرض که شواهدی بر وجود چنین دیدگاهی در برخی اقوام وحشی داشته باشیم، طبق کدام منطق، ویژگیهای برشمرده شده به همه جوامع ابتدایی تعمیم داده شده است؟ به چه دلیل عقلی، این ویژگیها از جهانبینی اسطورهای قابل انفکاک نیستند؟ و چگونه است که برخی از این ویژگیها، یا همه آنها، را میتوان در مراحل بعدی، و حتی در دوره بسیار پیشرفته جوامع عقلانی شده، نیز مشاهده کرد؟ جهانبینی دینی در نظریه هابرماس، تفکر بشری در دومین مرحله از سیر تکاملی خویش به جهانبینی دینی میرسد.
3. William Outhwaite، Habermas: A Critical Introduction (Cambridge، UK Stanford، CA: Polity Press Stanford University Press، 1994)، p.
Georges de Schrijver، Wholeness in Society: A Contemporary Understanding of the Question of The odicy، a Critical Appraisal of Habermas'''' Theory of Communicative Action، Tijdschriftvoor de Studie van de Verlichting en van hetVrije Denken 12 (1984): 377-94."