Abstract:
میل به سادگی در توصیف نظام، یکی از مفاهیم پایه در فلسفه علم و روشهای علمی است. زبان شناسی زایا نیز،
برای رسیدن به کار آمدی موثرتر می کوشد تا اسباب نظری خود را به حداکثر سادگی برساند . در این مقاله، برای
تحلیل سادگی دو نگرش چیره راجع به زبان با یکدیگر مقایسه شده اند که در هر دو آن ها میل به سادگی الزامی
روش شناختی است. اولی نظریة ایکس تیره است که چامسکی آن را با اصلاحاتی در نظریة حاکمیت و مرجعگزینی
برگزیده و دومی نظریة انواع در منطق است که مونتاگیو آن را برای تحلیل نحوی منطقی زبان به کار برده است .
علت انتخاب این دو نظریه، این بوده است که هر دو به نتیجة مشابهی می رسند و از رو شهای صوری برای توصیف
نظام سود می جویند. صوری سازی علاوه بر دقت درتحلیل، قابلیت تعمیم را به دنبال دارد . تعمیم خود مفهوم ی
ماخوذ از سادگی است. یعنی هر چه رابط هها کمی تر باشد نظام ساد هتر است. تحلیل زیر بر پایة مقایسة این دو نظریه
نشان می دهد که این پیشبینی همیشه قابل تحقق نیست و توصیف سادگی همیشه ساده نیست . افزون براین،
بررسی های دقیق دال بر این است که از این گونه رو شهای صوری، به علت رابط ه های درونی در میان عناصر و
اصل های هرنظریه، می توان نتیجه های دیگری هم گرفت. در نهایت، در این مقاله چنین نتیجه گرفته شده است که
برای تحلیل نظا مهایی که با دقت و ب هطور یکسان صوری سازی شده اند، اصل مازاد تبیینی که از سوی گیلیس طرح
شده است، می تواند معیار خوبی برای سنجش آن ها باشد
Machine summary:
"در نهایت،در این مقاله چنین نتیجه گرفته شده است کهبرای تحلیل نظامهایی که با دقت و به طور یکسان صوریسازی شدهاند،اصل مازاد تبیینی که از سوی گیلیس طرحشده است،میتواند معیار خوبی برای سنجش آنها باشد.
توماسون (nosamohT) در مقدمۀ مجموعه مقالههای مونتاگیو نوشته است"اگر مونتاگیواز همگانیها نام میبرد،صرفا منظورش تمایل ماهوی ریاضیات به تعمیم است،چون زبان یک موضوع ریاضی استیک تئوری زبانی که شهودی و از نظر ریاضی ظریف باشد و همۀ موردهای خاص آن موضوع را هم در بر بگیرد؛تعمیمپذیر خواهد بود و میتوان آن را نظریۀ همگانی آن موضوع دانست(مونتاگیو،1974:3).
&%00418NBZG004G% براساس نظر مونتاگیو بین قاعدههای بخش نحوی و قاعدههای زبان منطقی باید تطابق یک به یک وجود داشته باشدیعنی هر قاعدهای از بخش نحو به قاعده متناظر آن در زبان میانجی ترجمه شود و سپس این ساخت با استفاده ازقاعدههای معنایی تعبیرپذیر گردد.
مونتاگیو برای دستیابی به تعمیم بیشتر در نظریۀ خویش و غلبه بر نقص منطق محمولات مرتبه اول در زمینهالگوسازی معنیشناسی زبانهای طبیعی،نظریۀ انواع را به کار میگیرد زیرا نحوشناسی از نوع موضوع محمول (xatnys tnemugra-etaciderp eht) به علت ساخت مسطح نمیتواند پیچیدگی زبان طبیعی را نشان دهد.
در نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی برای توصیف ساختار نحوی چند لایۀ زبان از دو اصل فرافکنی و فرافکنی گستردهاستفاده میشود اما برای اعمال این دو اصل به نظریهای نحوی نیاز است که توانایی بیان صوری ساخت زبانی راداشته باشد.
غیر از این محدودیت نظریۀ ایکس تیرههنگامی که در سطح صورت منطقی و برای تحلیل پرسشواژه به عنوان ساخت عملگر متغیر (elbairav-rotarepo) به کار میرود قابلیت تعمیم خود را از دست میدهد(واتانابه 1992:255-291 و هگمن 1998:498)."