Abstract:
One of the complex discussions in arabic syntax is Eshteghal it has attracted many researchsers. Since the holy Quran is the best symbol and sample of rhetorics and has applied linguistic resources uniquely، this study tries to investigate the concept of Eshteghal on the basis of the holy Quran verses. Introducing Eshteghal، this article tries to study some cases of double structure and as a result distinguish the differences in their concept. The results reveal that what Arabic grammarian termed as the cases of equal structures and double structure is covered out with no semantic point of view.
Machine summary:
(رک: تفتازاني،1411 ق،ص 59) اگر عامل اشتغال را فعل محذوفي در نظر بگيريم که پس از مشغولعنه واقع شده است، يعني تقدير کلام «زيداً نصرت نصرتهُ» باشد، در اين حالت ميتوان از جمله معناي تخصيص گرفت؛ زيرا محذوف مقدر، مانند مذکور است.
کلام وحي که گنجينه ارزشمند معاني است، نشان ميدهد که مرفوع بودن مشغولعنه معنايي را در بردارد که منصوب بودن آن حامل چنين معنايي نيست، و اين امر بيانگر اين است که جواز رفع و نصب در قرآن موجود نيست و هرآنچه هست وجوب است؛ بنابراين اگر چه نحو و دستور زبان در برخي آيات مجوز رفع و نصب مشغولعنه را صادر ميکند؛ ولي معنا و مضمون چنين اجازهاي را نميدهد، و در نتيجه تنها يک حالت را پذيرفته و ديگري را رد مي کند.
آيات انتخابي نماينده تمامي انواع اشتغال در قرآن کريم است، و از آنجا که ذکر تمامي اين موارد خارج از حوصله بحث است، به ذکر نمونههايي از آنها اکتفا کردهايم: 4-1- (وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها( (نازعات،30): يکي از آياتي که بنابر نظر نحويان ميتواند مصداق ترجيح نصب مشغولعنه باشد، آيه مذکور است.
در آيات مذکور نيز باتوجه به آيات پيشين، محوريت سخن، خداوند و خلقت اوست و کلمات «الظَّالِمِين»، «الانعام» و يا «الارض» به دليل اهميت و اهتمام به آنها، منصوب و مقدم شدهاند و اگر عمده در کلام اين واژگان بودند و آيه از اين واژگان خبر ميداد، همگي به صورت مرفوع ميآمدند؛ چراکه طبق قاعده، جواز رفع آنها نيز وجود داشت؛ پس ميتوان گفت بانظر به مضمون آيات، نهتنها نصب مشغولعنه اولويت ندارد بلکه واجب است، و در صورت رفع آن، معناي مورد نظر القا نميشود.