Abstract:
چکیده تحقیق حاضر به بررسی سه نمونه از ادعاهای تعارض قرآن و علم میپردازد. ساکنانگاشتن زمین، ریزش تگرگ از کوههایی در آسمان و اختصاص علم به جنین به خداوند، در زمرۀ مصادیقی هستند که مدعیان تعارض قرآن و علم ـ از جمله «کامل نجار» در کتاب قرائۀ منهجیه للاسلام ـ بدانها استشهاد جستهاند. مقالۀ حاضر بر آن است تا با بازکاوی آیات مربوط بدین سه موضوع و عرضۀ مدالیل آنها به دانش تجربی، ناتمامبودن ادعای تعارض را مدلل و آشکار سازد. بدینسان بیان خواهدشد که از عدم تصریح به حرکت زمین در قرآن، نمیتوان ساکنانگاری زمین را نتیجه گرفت و وصف «قرار» برای زمین نیز صرفا دال بر سکون عرفی است. به همینسان، نفی «زوال» از «ارض» در قرآن، بیانگر حفظ زمین از حرکتی است که به دگرگونی و نابودی بینجامد (نه حفظ آن از مطلق حرکت). دربارۀ ریزش تگرگ از کوه هم بیان خواهدشد که مراد از تعبیر «جبال فیها من برد»، کوههایی از ابرهای یخگون هستند که در آسماناند و بر وفق دانش هواشناسی نیز ابرهای بسیار سرد و یخگون خاستگاه بارشهای گوناگوناند. دربارۀ علم به جنین هم، تعبیر «و یعلم ما فی الارحام»، صرفا دانش همهجانبه و مطلق دربارۀ جنین را به خداوند منحصر میگرداند و این امر با شناخت برخی خصوصیات جنین از سوی انسانها منافاتی ندارد.
Machine summary:
کامل نجار (١٤٢٥: ١٥٣) با اشاره به مضمون این آیه ، مدعی ناسـازگاری آن بـا علم کنونی شده و بیان می دارد که در آسمان کوهی از برف یا یخ نیست کـه تگـرگ از آن فرودآید، بلکه تگرگ قطره های باران است که در هنگام فرودآمـدن از ابـر بـه دلیـل شدت سردی هوا، منجمد گشته اند.
بدین سان ، امروزه تصور پاره ای از قدما مبنـی بـر وجـود کـوه هـایی از تگـرگ در آسـمان پذیرفتنی جلوه نمی کند؛ چنان که فی المثل ابن جوزی (١٤٣١: ٣/ ٣٠١)، بـه نقـل از مفسـران 6 اظهار می دارد که اشارة آیه به کوه هایی در آسمان است که از تگرگ آفریده شده اند.
حال ، آیا می توان بر این باور شد که نبودن کوه های خاکی ـ سنگی یا تگرگی در آسمان ، آیة ٤٣ نور را در تقابل با علم قرارمی دهد؟ و آیا وجـه متـین دیگـری در تفسـیر ایـن آیـه قابل شناسایی نیست ؟ در پاسخ به این پرسش ، باید به گفتار جمعی از محققان قدیم و جدید از جمله شـوکانی (بی تا: ٤/ ٤١)، آلوسـی (١٤١٧: ١٨/ ٢٧٨)، ابـن عاشـور (١٤٢٠: ١٨/ ٢٠٩)، مهـدی بازرگـان (١٣٤٤: ١٤٠-١٤١) و صادقی تهرانی (١٣٩٧: ١٨/ ١٩٢) اشاره کرد که مراد از «جبـال » را در آیة یادشده ، «ابرها» دانسته اند؛ یعنی ، چون ابرها همانند کوه ها بـزرگ و عظـیم انـد، مـی تـوان مجازا از آنها به «جبال » تعبیر کرد و ظهور آیة مزبور در این فرض ، آن است کـه «خداونـد از آسمان ، از ابرهایی که در آن است ، تگرگ فرودمی آورد»؛ امری که کـاملا بـا مـوازین علمـی هم خوانی دارد.