Abstract:
رأی سنتی دربارة صدقهای منطقی، آنها را ضروری میداند اما به ضروری بودن این صدقها از منظرهای مختلف انتقادهایی وارد شده است. دیوید کاپلان و ادوارد زالتا با معرفی عملگرهایی منطقی مدعیاند که میتوان جملاتی ساخت که بنا بر تعریف متعارف صدق منطقی باشند، با این حال در همة جهانها صادق نباشند. ویلیام هانسن مثالهای زالتا را مبتنی بر پیشفرضهایی ناموجه میداند و بهویژه مفهوم اعتبار جهان بالفعل را تلقی درستی از اعتبار در صدقهای منطقی نمیداند اما زالتا و نلسن در مقالهای به انتقادهای او پاسخ میدهند و آن انتقادات را مبتنی بر آرائی دفاعناپذیر میدانند. در این مقاله ابتدا صدق منطقی و تبیین تارسکی از آن را معرفی میکنیم سپس به ارائة مثالهای کاپلان و زالتا میپردازیم. آنگاه انتقادات هانسن و پاسخهایی را که به آنها داده شده ذکر میکنیم و در انتها میکوشیم ریشة این اختلاف را در مبانی ما بعد الطبیعی طرفین بحث نشان دهیم.
Machine summary:
"زالتا نشان میدهد که در برخی زبانها (از جمله زبانی که او در مثالهایش به کار گرفته است) این دو تعریف معادل هم نیستند؛ افزون بر این معتقد است همچنان که اعتبار عام مفهوم مناسبی برای اعتبار صدقهای منطقی نیست، تعریف صدق منطقی بر مبنای این اعتبار (که هیچ جهانی را به عنوان جهان بالفعل مشخص نمیکند) نیز تلقی صحیحی نیست زیرا چنین تعریفی از صدق منطقی از سویی مهمترین تعریف سمانتیک در زبان، یعنی مفهوم صدق در یک تعبیر را ندارد و از سوی دیگر نمیتواند صدق منطقی را بر حسب مفهوم سمانتیک صدق تعریف کند.
پس اگر بپذیریم که صدقهای منطقی تحلیلیاند و از سوی دیگر تحلیلی بودن را به معنای اکیدش ــ یعنی صادق بودن به اعتبار معنای واژگان، نه به اعتبار معنای واژگان در متن یا معنای واژگان در جهان بالفعل یا در جهانی که میخواهیم آن را بالفعل فرض کنیم یا هر چیز دیگر ــ در نظر بگیریم، به دلیل تحلیلی نبودن عبارت دارای اعتبار بالفعل φΑ⊃φ از دید هانسن، نتیجه گرفته میشود که برخی جملات با اعتبار بالفعل صدق منطقی نیستند اما چنین وضعی دربارة اعتبار عام برقرار نیست: همة جملاتی که دارای اعتبار عام هستند (و البته ص.
اگر مثالهای زالتا موفق به ارائة صدقهای منطقی غیرضروری شده باشند، دیدگاهی را برخلاف رأی سنتی در مورد ضروری بودن صدقهای منطقی اثبات میکنند اما نکتهای که دربارة مثالهای زالتا باید در نظر داشت این است که این مثالها حتی اگر بهواقع بتوانند صدق منطقی محسوب شوند ضرورت قوانین منطقی (logical laws) را طرد نمیکنند زیرا در مثالهای زالتا تنها با استفاده از عملگرهای منطقی، یعنی با معرفی یک ثابت منطقی با عملکردی ویژه، چنین نمونههایی ارائه شده ولی هیچ یک از قوانین منطقی، نه در جهان بالفعل و نه در هیچ جهان دیگر، نقض نشده است."