Abstract:
ابن سینا نخستین فیلسوف مسلمان است که به طور دقیق به پیوند عمیق مفهوم ارسطویی اوسیا با وجود و ناهمگونیهای معنا شناختی آن، توجه نموده است و کوشیده تا از طریق تحلیل هستی شناسانة معنای ارسطوئی اوسیا، نقصان اندیشة ارسطو را ترمیم نماید. ابن سینا از مفهوم ماهوی اوسیای ارسطو به «ما کونه فی الواقع لا فی موضوع» تعبیر میکند و مفهوم غیر ماهوی آن را در خود وجود منحصر میسازد. به این طریق، ابهام در موضوع و مسائل متافیزیک مرتفع میگردد و ظرفیت فلسفة ارسطو در تاسیس یک نظام فلسفی وجودشناختی نمایان میگردد. از نظر این قلم، ژرف نگری و دقت نظر ابن سینا در فهم درست این مفهوم محوری ارسطو حاکی از قوت و اعتبار نظرات او در ارسطوشناسی است.
Machine summary:
"com تاریخ وصول: 13/3/1391 تاریخ پذیرش: 31/2/1392 مقدمه مفهوم اوسیا در متافیزیک ارسطو، محور و نقطة تمرکز مباحث را تشکیل میدهد؛ صرف نظر از ابهام و اشکالاتی که در نظریة ارسطو در این باره وجود دارد، تاریخ فلسفه از دو جریان مرتبط با این نظریه حکایت می کند که این دو جریان با هم تفاوت هایی دارند حاکی از دو جریان متفاوت با فکر ارسطو در این زمینه است: یکی اندیشة فلسفی مسلمانان که نزد مدرسیان نیز جریان یافت و دیگری فلسفة جدید مغرب زمین.
ارسطو در برخی تعابیر بر دلالت این واژه بر موجود تصریح کرده است؛ از جمله در جایی با اشاره به جایگاه این مفهوم راهبردی میگوید: در واقع آنچه که همواره تاکنون و برای همیشه تحقیق شده و خواهد شد و اسباب سرگشتگی بوده و هست، این است که: موجود چیست؟ و این بدان معناست که: «اوسیا» چیست؟ (Aristotle, 1975: 1028b2-6) در این سخن ارسطو، پیوند استواری بین «موجود» و «اوسیا» دیده میشود و بر این اساس، این معنای اوسیا بیشتر در تقابل با مفهوم «معدوم» نمایان میگردد تا در برابر «عرض».
به این طریق، فیلسوف مسلمان با ابتکار اعتبارات ماهیت و تبیین چگونگی وجود کلی طبیعی در خارج زمینة مناسبی برای تبیین جوهریت اشخاص و افراد عینی به دست میدهد و با تحلیل شخص جوهر و نقش آفرینی وجود در تحقق و آثار آن، مدخلی در هستی شناسی پیش روی او گشوده میشود و به این طریق، به قول ژان وال، ماهیت معتبر به اعتبارات سه گانه در مرکز فلسفة ابن سینا و به هر جهت در قلب هستی شناسی او جا میگیرد (وال، 1375: 130)."