Abstract:
کانت در فلسفه استعلایی خویش، پدیدار (فنومن) را حقیقتی تألیف یافته از کثرات شهود حسی و مقومات پیشینی ذهن معرفی کرده و آنرا از ناپدیدار (نومن) تفکیک کرده است. بهعقیده وی، ساحت «محسوس» طبیعت، ساحتی تجربی، متعین و مکانیکی است که تحت مفاهیم و اصول پیشینی ذهن و فاهمه، کلیت و ضرورت یافته است، حال آنکه ساحت «فوق محسوس» از مفاهیم و اصول متعین فاهمه آزاد است. عرصه اخیر که بهعنوان عرصه اعیان و حقایق فینفسه معرفی شده است، نقشی بسیار اساسی در نظام فلسفه کانت ایفا میکند زیرا با تبیین مواردی چون احساس زیباشناختی، امکان گذر از طبیعت به آزادی، بنیادهای نظریه معرفت، اخلاق و دین و درنهایت، تبیین ارگانیسمهای زنده و غیرزنده طبیعی، حلقههای متعددی از زنجیره نظام فلسفه کانت را تأسیس، تکمیل و به هم متصل میسازد. اما این ساحت که کانت در نقد اول بهصراحت امکان دستیابی به آنرا نفی کرده است چگونه حاصل میآید؟ و درصورت حصول، چگونه با دعاوی کانت در خصوص محدودیت معرفت تجربی قابل جمع است؟ این نوشتار درصدد است علاوهبر تبیین چگونگی حصول فرولایه فوق محسوس در اندیشه کانت و کاربردهای متعدد این ساحت، سازگاری آن با دیگر مبانی اندیشه وی را نیز نشان دهد.
Machine summary:
"پس فاهمه، درست با قبول پدیدار، وجود شیء فینفسه را نیز تصدیق میکند و تا اینجا میتوان گفت که تمثیل وجوداتی که در اساس پدیدارها قرار دارند و موجودات عقلی محضاند، نه تنها قابل قبول است بلکه گریزی از آن نیست» (کانت، 1370: ب 32، 158-157) اما علاوه بر تلقی سلبی از شیء فینفسه در پیوند با پدیدار و معرفی آن بهعنوان حد و مرز تجربه و امر نامعلوم در مقابل امر معلوم، کانت به تلقی ایجابی دیگری نیز در نقد اول اشاره کرده است که طی آن، امور فینفسه متعلق ادراکی غیر از ادراک حسی واقع میشوند، هرچند ما انسانها واجد چنین ادراکی نباشیم؛ «اگر منظورمان از ذات معقول، متعلق یک شهود غیرحسی باشد، آنگاه گونهای شهود ویژه را فرض میکنیم که شهود فکری است که البته شهود ما نیست و حتی امکان چنین شهودی را نیز نمیتوانیم متصور شویم و این متعلق شهود غیرحسی، ذات معقول بهمعنای ایجابی است» (Kant, 1965: B307).
زیرا قوه حکم تأملی بر مبنای علت غایی، اعیان و کثرات فاهمه را مورد تأمل قرار میدهد و صورت محض و غایی آنها را انتزاع میکند و در نهایت نظامی فوق محسوس و غیر مکانیکی از این صورتها تشکیل میدهد، حال آنکه ایده تمامیت مطلق همه پدیدارها (جهان) که توسط عقل نظری محض عرضه میشود، بر مبنای علت فاعلی و در جریان وحدت متعین تجربه از طریق تشکیل قیاس شرطی طراحی شده است (Kant, 1965: A417-462/B444-480)."