Abstract:
یکی از منظومههای پهلوانی تا امروز ناشناختة ادب حماسی ایران، زرین قبانامه است که سرایندهای ناشناس آن را احتمالا در عصر صفویه به نظم کشیده است. این منظومه 23533 بیت دارد. زمان داستان آن روزگار شهریاری کیخسرو در ایران مقارن با پیامبری حضرت سلیمان (ع) است. موضوع اثر با آمدن فرستادۀ سلیمان(ع) که زرین قبا نام دارد و بعدها دانسته میشود نوادۀ رستم است، آغاز میشود و در آن روایات گوناگون به شیوۀ داستان در داستان نقل شده که شخصیتهای اصلی بیشتر آنها غیر از زرین قبا، رستم و دیگر فرزندان و فرزندزادگان او هستند. از زرین قبانامه سه نسخة خطی شناسایی شده است و در آنها سی لغت یا ترکیب خاص وجود دارد که یا در فرهنگها و سایر متون فارسی نیست یا معنای آنها ویژۀ این اثر است و یا اینکه در بعضی فرهنگها بدون شاهد ثبت شده است. در این مقاله به طرح و بررسی این واژهها پرداخته شده است.
One of the unknown heroic poems is Zarrin Qabā Nāmeh versified by an unknown poet probably in Safavid period. This poem has 23533 couplets and its stories happen in the age of Keyxosrow’s kingdom and Solomon’s prophecy. Zarrin Qabā Nāmeh has three manuscripts and there are thirty words in them not found in Persian dictionaries and texts or their meanings are special for Zarrin Qabā Nāmeh. Some of these words exist in some dictionaries without any example. In this article، these words are studied.
Machine summary:
چون نام و هویت سرایندۀ زرین قبانامه دانسته نیست و برخلاف شاهنامه و منظومههایی نظیر گرشاسپ نامه، بهمننامه و کوشنامه هیچ اشارهای نیز به ممدوح یا مهتران عصر در آن وجود ندارد، تعیین قطعی زمان نظم آن ممکن نیست؛ ولی بنابر گواهیهایی که از متن اثر به دست میآید، نگارنده حدس می زند که شاید این منظومه از سرودههای روزگار صفویان باشد و احتمالا تاریخ نظم آن پیش از سدۀ دهم نخواهد بود.
در زرین قبانامه واژههایی به کار رفته است که در حدود جستجوهای نگارنده در متون و فرهنگهای مقدم بر قرن دهم و عصر صفوی دیده نمی شود؛ از جملة این لغات میتوان به «بابا» به معنی «بزرگ و ریش سفید» (رک: انوری، 1382: 2/704)، «دیهیم» در معنای «چار بالش و جامة بالای تخت» (برای نمونه، رک: اوبهی هروی،1365: 164؛ اوحدی بلیانی، 1364: 110؛ بهار، 1380: 2/1049؛ تبریزی،1363: 2/921)، «عرضه» به معنای «نامه» (رک: دهخدا، 1377: ذیل ماده)، «نوچه» و «یابو» اشاره کرد.
مطابق بررسیهای نگارنده «پرخش» به معنای «شمشیر» در فرهنگهای فارسی، فهرست لغات و ترکیبات متون، پیکرۀ زبانی گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان (شامل واحدهای زبانی هزار متن)5 و نرم افزار درج 4 (در بردارندۀ متن 236 اثر منظوم و منثور) غیر از بیت منقول در لغت فرس که در لغت نامه آمده، نمونة کاربرد دیگری ندارد و بیت زرین قبانامه به عنوان شاهد دوم این واژۀ نادر مهم است.