Abstract:
این مقاله براساس فلسفه پدیدارشناسی ادموند هوسرل تدوین یافته است. هوسرل معتقد
بود که باید پدیدار را از هر امر غیر ذاتی و عارضی پیر است تا امر ذاتی ظاهر
شود.(پدیدارشناسی چیست ص 34).بنابراین پدیدارشناسی، کوششی است برای رهیابی به ذات و سرچشمه شناخت.نقد شناخت
براساس شک دکارتی، مرحله آغازین این فلسفه است. هوسرل این فلسفه شناخت را در مورد
پدیدهها snemonehP به کار گرفت و پس از او شاگردش آلفرد شوتز با طرحفرایند
گذار از واقعیات چندگانه به واقعیت یگانهوجهه جامعه شناختی به آن بخشید(نظریهای
جامعهشناسی ص 358).شوتز با نوشتن مقالهدنکیشوت مسأله واقعیاتو پس از او، پیتر
برگر، با نوشتن مقالهدیگری تحت عنوانمساله واقعیات چندگانه:آلفرد شوتز و رابرت
موزیلطرح جامعهشناختی گذار از واقعیات چندگانه به واقعیت یگانه را به حوزه
جامعهشاسی ادبیات، سوقدادند و پس از آن دو، هیدگر با طرح مباحث جدی هنر، از جمله
منطق مکالمه(در سطح زبان)و سرچشمه اثر هنریه(در سطح ادبیات)، تحول نوینی در نقد
پدیدارشناختی به وجود آورد(ساختار و تاویل متن صص 564 -549).فلسفه پدیداری مفسر
فهم ادبی است نه حامل آموزههای جدید برایارتقای فهم ادبی.این فلسفه
به تفسیر فاهمههایی میپردازد که در مواجهه با متون ادبی، پیشفرضها،
پیشداوریها، پیشفهمها، پیشزمینهها، حب و بغضها و به طور کلی تمامی
متغیرهایی را که در زمره عوامل بازدارنده ادراک مستقیم و تجربههای شهودی انسان
میشوند و روابط کلامی انسان را آلوده مینمایند به حال تعلیق در میآورد و بین
الهلالین قرار میدهد، این عوامل بازدارنده را فرانسیس بیکن در شماره اواع بتها
طبقهبندی میکند(احوال و آثار فرانسیسبیکن، تألیف محسن جهانگیری ص 108).و مولوی
آنها را غرض مینامد که مانع تجلی و تبلور هنر میشوند:چون غرض آمد هنر پوشیده شدصد حجاب از دل به روی دیده شدفلسفه پدیداری، در سطح دبیات، مفسر نقد آزاد و فاهمههای ادبی شفاف است.
نمونهای از اینگونه نقد را در قضاوت ادبی امام علی(ع)میتوان ملاحظه کرد.وقتی که
نظر آن حضرت را در مورد بهترین شاعران جویا شدند، حضرت فرمود:شعر میدان مسابقه نیست
که خط پایانش مشخص باشد اما اگر ناگریز به قضاوت باشیم، بهترین شاعر، پادشاه
گمراه(الملک الضلیل)است و منظور امام از ملک الضلیل، امر القیس شاعر هجویهسرا و
معلقه سرای عرب بوده است(حکمت شماره 355، نهج البلاغه). شعر امره القیس در ترازوی
نقد خلاقی فاقد هرگونه ارزشی بوده است.اما چون این شاعر، با فعالیت بخشیدن
توانمندیهای بالقوه هنری، همان زشتیها را به زیباترین وجه بیان میداشت، علقههای
عاطفی امام به شاعران مسلمانی مانند حسان بن ثابتانصاری، نصر، نعمان و نعیم،
پسران عجلان انصاری، ذهن آزاد اندیش آن حضرت را دستخوش انفعال قرار نداد و حضرت در
مرحله قضاوت برای غیر، از عدالت دریغ نورزید.مقاله حاضر، پس از مقدمه و کلیات به
ذکر نمونههایی از نقد پدیدارشناختی در حوزه ادبیات پرداخته است.
Machine summary:
"دوست نیما در جنگل از او پرسیده بود که چه میبینی؟این پرسش، در بادی امر پرسشی ساده و کودکانه به شمار میآید، اما وقتی پیشفرض و پیشداوریهایی را که پرده بر پندار ما افکندهاند، کنار بزنیم، پرسش را عمیق و اساسی تشخیص خواهیم داد و مانند نیما یوشیج خواهیم گفت:راستی چه میبینیم؟آیا نگاه من به جنگل از ذهن آزاد و تجربه عاری از تعین من نشأت میگیرد یا من، جنگل را پیشزمینه نگاه دیگران میبینیم؟ در روش مبتنی بر پدیدارشناسی هوسرل، برای تحصیل ادراک شهودی و مستقیم و راه یافتن به سرچشمه و ژرفای حقیقت، لازم است که به اجتهاد لازم عمل کنیم وجهان و هرچه در آن است را جمله، هیچ در هیچبدانیم و جهان خارج از ذهن یعنی تعینات، پیشفرضها و بقول بیکن بتهای بازاری و نمایشی و طایفهای را به حال تعلیق در آورده و موقتا تعطیل نمائیم تا به میمنت این تعلیق و تعطیل، چشمها شسته شود و در نتیجه جور دیگر دیده شود.
شناختشناسی دکارت مبتنی بر شک است و شناختشناسی هوسرل مبتنی بر تأویل، شک دکارتی، برای ذهن هویتی مستقل از جهان قائل است که این به منزله نفی دو جهان است، اما تأویل هوسرلی، جهان را نفی نمیکند بلکه موقتا معزول میکند و بین دو هلال قرار میدهد تا آنچه که از تعلق شناخت در آگاهی انسان تمرکز یافته به عنوان تجربه شهودی و ادراک مستقیم عین( tcejbus )تحقق یابد."