Abstract:
از جمله مسائلی که در عرصۀ تفسیر قرآن، ذهن جمعی از فعالان این عرصه را به خود معطوف ساخته، تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول است. این گروه بر این باورند که این سبک از تفسیر نقش بیبدیلی در کشف نکات روانی، تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آیات قرآن دارد که از آن جمله تدریجی بودن مسائل تربیتی و اخلاقی و پیشرفت پلکانی در مبارزه با مشرکان و منکران است. این عده معتقدند که بدون اتخاذ این روش، فهم درست مفاهیم قرآنی و دستیابی به اصول تربیتی و هدایتی قرآن، امکانپذیر نیست و یا دستکم بسیار دشوار است. در این مقاله با اشاره به وحیانی بودن ترتیب موجود و ورود در دو مقوله کیفیت ترتیب موجود در تفسیر امیرمؤمنان× و نزول دفعی و ترتیب موجود در آن، به اثبات رسیده که نه تنها پیمودن روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول ضرورتی ندارد بلکه ممکن است گفته شود که خلاف مصلحت و حکمت است.
Machine summary:
"2. وجوهی که ازجانب عدهای ـ بهویژه بعضی از محققان معاصر (معرفت، 1425: 1 / 290) ـ برای به ترتیب نزول بودن تفسیر آن حضرت ذکر شده، مخدوش است؛ زیرا تمام آن وجوه به دو نقل از دو تابعی (کلبی و ابنسیرین از عکرمه) و روایتی از امام باقر× برمیگردد که هیچ کدام در اثبات مدعا مفید فایده نیست؛ زیرا دو نقل از تابعی سند معتبری ندارد و حجیت آن بهخصوص برای ما امامیه، قابل اثبات نیست و روایت امام باقر× که از بحار الانوار، آن هم به شکل ناقص نقل شده ـ درحالیکه از کافی است و میتوانست به کافی آدرس دهد ـ گرچه از سند معتبری بر خوردار است اما اگر کامل نقل میشد و تأمل شایستهای در آن صورت میگرفت روشن میشد که هیچ دلالتی بر مدعا ندارد؛ زیرا این روایت همان است که جابر آن را از امام باقر× نقل میکند که فرمود: ما ادعی أحد من الناس أنه جمع القرآن کله کما أنزل إلا کذاب و ما جمعه و حفظه کما نزله الله تعالی إلا علی بن أبیطالب× و الأئمة من بعده^؛ کسی از مردم ادعا نکرده است که همۀ قرآن را آنگونه که نازل شده، در سینه و حافظهاش جمع کرده، مگر اینکه کذاب است و کسی آن را آنگونه که خدا آن را نازل کرده، جمع نکرده و در حافظهاش قرار نداده، مگر علی بن ابیطالب و ائمۀ بعد از او» (کلینی، 1407: 1 / 228) تردیدی نیست که به قرینۀ «و الأئمة من بعده×» اولا مراد از جمع، همان حفظ در حافظه و جمع در سینه است و عطف جملۀ «حفظه» بر «ما جمعه» از قبیل عطف تفسیری است؛ زیرا جمع مصطلح نسبت به سایر ائمه، معنا ندارد و ثانیا به قرینۀ «کله» مراد از حفظ و جمع، آگاهی به همه کتاب (یعنی به تعبیر وارد در بعضی روایات دیگر: علم الکتاب کله) است و مراد از «کما انزل» جمع کردن قرآن بدون کم و کاست و بدون زیاده، در سینه است که در روایات متعددی از کافی (همان: 569) آمده است و یا مراد در سینه داشتن جمیع قرآن اعم از ظاهر و باطن است چنانکه روایات دیگری به آن ناطق است و آن را از خصائص اهل بیت^ معرفی میکند، نظیر روایت جابر از امام باقر×: «ما یستطیع أحد أن یدعی أن عنده جمیع القرآن کله ظاهره و باطنه غیر الأوصیاء؛ کسی غیر از اوصیای پیامبر نمیتواند مدعی شود که همۀ قرآن ـ اعم از ظاهر و باطن ـ را در اختیار دارد» (همان: 228) و الا ـ چنانکه گذشت ـ اگر مراد از جمع، جمع ظاهری در قرطاس و بین الدفتین باشد نسبت به ائمه بعد از امیرمؤمنان معنا پیدا نمیکند و روشن نیست که آیتالله معرفت چگونه با حذف ذیل حدیث، آن را دلیل بر مدعای خویش گرفته است؟!"