Abstract:
حقیقت انسان تنها مرتبه روحی و کمال او، صرفا تجرد از تعلقات مادی و تبدیل شدن به عقول و مجردات نیست، بلکه حقیقت انسان، قلب و هویت جمعی اوست که بهواسطة احدیت جمعیت خود دریافتکنندة تجلیات جمعی کمال الهی میگردد.همة بحثهای عرفان عملی در تبیین منازل و مقامات سلوک الی الله، توصیف حالات قلب است و اساس عرفان نظری، در توضیح هستی و تعینات آن، در حقیقت بیان قلب یا حقیقت انسان است که «من عرف نفسه فقد عرف ربه». قلب با حرکت و سلوک باطنی خود در مراتب وجود، میتواند به بالاترین و کاملترین مرتبة ظهور برسد؛ یعنی تعین اول، که باطنیترین تعین، منشأ و اصل همه ظهورات است و نهایت درجه معرفت حقتعالی در این مرتبه حاصل میگردد.نوع انسان به دلیل برخورداری از حقیقت قلبی، استعداد جمع تمام حقایق اسمایی را دارد. این قابلیت تنها در افرادی که از آنها با عنوان خلیفه و حجت خداوند یاد میشود، به فعلیت کامل میرسد. ازاینرو، درجه کمال و مقام هر فرد انسانی، وابسته به میزان فعلیت رساندن این استعداد و ابراز حقیقت انسانی خویش است.
Machine summary:
"حال این سؤال مطرح میشود که چگونه میتوان حقیقت قلب را، که از جمع شدن و امتزاج نفس و روح به وجود میآید، مرتبهای قبل از نفس و بعد از روح شمرد؟ به نظر میرسد، «قلب» در نزد اهل معرفت دو کاربرد دارد: یکی معنای عام و دیگری معنای خاص.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا فرغانی از یکسو، نقش قلب صنوبری و نفس حیوانی را در حصول حقیقت قلب مطرح کرد و از سوی دیگر، سخن از اثر روحانی حاصل از روح روحانی را به میان کشیده است؟ شاید بتوان پاسخ سؤال فوق را در تبیین ویژهای، که فرغانی از عالم برزخ و مثال دارد، یافت.
و در جای دیگر، به تبعیت از نفحات شیخ، میگوید: قلب صنوبری عرش روح بخاری و روح بخاری عرش روح حیوانی و نگهدارنده آن است، و خود روح حیوانی نیز عرش روح الهی است و روح الهی، همان نفس قدسی ناطقه است، و نفس ناطقه از طریق روح حیوانی بدن را تدبیر میکند (همان، ص 712) تعین نفس ناطقه در عالم ارواح، حکایت از این دارد که حقیقت قلب، غیر از نفس ناطقه است؛ زیرا قلب حقیقتی است که احدیت جمع جسم و روح است.
همچنین مباحث بسیاری مانند شریعت و تکلیف و ایمان، همه در بستر همین حقیقت قلبی، که غیر از روح و جسم است، معنا میشود و بیان میکند که چرا انسان و نه ارواح یا اجسام، مورد خطاب حق و نزول قرآن قرار نگرفتند و اختلاف مراتب انسانها، درجات پیامبران و اقسام علوم و شهودات و تجلیات و در نهایت، تبیین درست خلقت و خلیفة الله بودن انسان، با همین حقیقت قلبی تبیین میگردد و کلام اهل نظر در این زمینه نارساست."