Abstract:
شیخ اشراق، معرفت عرفانی نفس را از سنخ اضافة اشراقیه میداند. اضافة اشراقیه در فلسفة شیخ اشراق، اقسامی دارد؛ قسمی از آن عبارت است از مشاهدة نفس نسبت به انوار دیگر در موطن خود آن انوار و منظور از اضافة اشراقیه بهعنوان ماهیت معرفت عرفانی، همین نوع است. وی این معرفت و شهود را متوقف بر مجاهده و سلوک میداند. سهروردی در تحلیل حقیقت این اضافة اشراقیه، از هویت ادراک حسی بهره میگیرد. شهود و معرفت عرفانی از دیدگاه وی، مواجهة بیواسطه با معلوم خارجی است که نفس، با تابانیدن نور مجرد بر امور مجرد نورانی (انوار) به آن دست مییابد. مصحح اضافة اشراقی نفس به امور بیرونی، همین نوری است که از سوی نفس به سمت آن امور ساطع میشود که سبب برقراری ارتباطی یکسویه (از سوی نفس به سمت امور خارجی) میان نفس و مدرک خارجی میشود که با اضافة مقولی، که رابطهای دوسویه است، متفاوت است. بدینترتیب، معرفت عرفانی از منظر شیخ اشراق، ساختاری دو وجهی (عالم ـ معلوم) دارد که نوعی رابطة مستقیم و بیواسطة (نه اتحاد) عالم با متعلق علم است و با نوعی فاعلیت علمی نفس دربارة معلوم تحقق میپذیرد. نپذیرفتن اصالت وجود و رد اتحادی بودن شهود از سوی شیخ اشراق، باعث میشود که نتوان بهدرستی، امکان تحقق علم بیواسطه برای نفس را پذیرفت
Machine summary:
"نکتة مهم در این میان آن است که عمده، در حقیقت ابصار همین اشراق نور از سوی نفس بر شیء مبصر است که همواره، چه در عالم ماده و چه در عوالم بالاتر، برای آشکارشدن و حضور شیء نزد نفس، لازم است؛ وگرنه، شرط برخورداری شیء مدرک از نور، بهسبب مظلم بودن ذات امور مادی است که در صورت اشراق نفس نیز بر خود آنها بدون برخورداری آنها از نور، مرئی نخواهند بود؛ بهبیان دیگر، از نظر شیخ اشراق، مرئی و مدرک حقیقی همواره نور است؛ چه در عوالم فوق ماده که موجودات ذاتا نورند و چه در عالم ماده که باید نور مادی که جلوهای از انوار مجرد در عالم ماده است باشد تا شیء مرئی گردد.
این عبارت نشان میدهد، همانگونه که ماهیت ابصار با اشراق نور از دریچة چشم بر مدرک و عدم حجاب میان دوطرف ادراک شکل میگیرد، و بدینسبب ادراک حسی به خود شیء خارجی تعلق میگیرد، به طریق اولی در عوالم بالاتر از ماده نیز به همین نحو خواهد بود؛ زیرا در عوالم فوق مادی، نوری بودن موجودات شدیدتر از نوری بودن برخی موجودات مادی مانند چشم است که آن هم نه بهواسطة ذاتشان، بلکه بهواسطة ارتباط انوار بالاتر با آنها از نور بهرهمند شدهاند؛ همچنین حجاب به طریق اولی در عوالم بالاتر وجود ندارد؛ زیرا اگر بهسبب ذات ماده و برخی ویژگیهای اشیای مادی، در برخی شرایط، حجاب وجود دارد، در عوالم بالاتر بهسبب نوری بودن ذات موجودات و نبود خصوصیات ماده، حجاب در هیچ شرایطی متصور نیست؛ بنابراین، نبود حجاب نیز در عوالم فوق مادی اتم است؛ ازاینرو، روشن است که نفس که در عالم ماده با وجود نوری بودن ضعیف عضو ادراکی (چشم) و وجود حجاب در بسیاری از موارد، میتواند به خود اشیای مادی علم حضوری اشراقی داشته باشد، در عوالم فوق مادی به طریق اولی میتواند از چنین علم مستقیم و بیواسطهای برخوردار شود."