Abstract:
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرش متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای که با آن معلولها را از علتها استنباط میکنیم چیست؟ منشأ تصور رابطة ضروری چیست؟ نگرش شناختشناسانه به پرسش از چیزهایی که با قاطعیت میتوانند شناخته شوند و اینکه ادعاهای علی و ادعاها در خصوص آینده چگونه توجیه میشوند میپردازد. نگرش معناشناختی به این مسئله میپردازد که وقتی میگوییم یک چیز علت چیز دیگر است چه منظوری داریم؟ طبیعت و سرشت علیت نیز در نگرش هستیشناختی مورد توجه قرار میگیرد، یعنی چیستی علیت در جهان، مستقل از باورهای ما. دغدغة اصلی هیوم در درجة نخست، طبیعتگرایانه و سپس شناختشناسانه است؛ درحالی که اختلاف نظر مفسران در خصوص نظریة علی هیوم عمدتا به حوزههای معناشناختی علت، و هستیشناسی علیت مربوط میشود. بر این اساس هیوم در پی آن است که با شناخت ساختار و عملکرد ذهن انسان و ارائة تحلیلی مبتنیبر طبیعت آدمی، علیت را توجیه کند. عناصری که او از آنها بهره میگیرد عبارتاند از: تداعی، عادت، و باور که همگی از خصایص ذهن آدمی و وابسته به طبیعت بشریاند. هدف این مقاله معرفی و نقد رویکرد طبیعتگرایانه به مسئلة علیت است.
Machine summary:
بـدیهی اسـت کـه چنـین فلسفۀعلم ،سال دوم ،شمارة اول ،بهار وتابستان ١٣٩١ وضعیتی قلمرووسیعی برای مفسران بازمی کند وموجب طرح این سؤالات می شودکه آیا تفاوت هایی برطرف نشدنی میان دواثرهیـوم وجـوددارد؟آیـاتکـذیب رسـاله درکتـاب پژوهش ازجانب هیوم باید جدی قلمدادشود؟آیاتبیین هادرخصوص علیـت درهـردو اثرکاملابایک دیگرسازگارند؟آیایک آموزة غالب درخصوص علیت درهردواثروجود دارد؟ (١٧-١ :١٩٦١ ,Flew).
بنابراین ،می توان رویکردطبیعت گرایانۀ (genetic)هیوم به مسئلۀعلیت رابااین پرسش هـا فلسفۀعلم ،سال دوم ،شمارة اول ،بهار وتابستان ١٣٩١ متمایزکرد: مبدأیامنبع چیزهایی که ذهن آدمی رابه خودمشـغول کـرده اسـت چیسـت ؟ فرایندذهنی که به وسیلۀآن ،معلول هاراازعلت هااستنباط می کنیم چیست ؟منشـأتصـور رابطۀضروری چیست ؟ ٢.
البته علاقۀهیوم به استقراتااندازه ای شناخت شناسانه است ؛اوعلاقه مند است که نشان دهد استدلال علی محصول هیچ قوة خاصی ازعقل نیست وشناخت قطعی درموردجهان ایجادنمی کند،اماتمرکزاصلی بحث اوروی منشأباوربه مشاهده نشدنی هاست ونه توجیه فلسفۀعلم ،سال دوم ،شمارة اول ،بهار وتابستان ١٣٩١ آن ها؛به عبارت دیگر،پرسش اوهمواره این است که ماچگونه چنین باورهایی رابه دست می آوریم ،نه این که آیااین باورهاتوجیه شدنی اندیانه .
مسئلۀعلیت درکتاب رساله دربارة طبیعت آدمی بااین پرسش آغازمی شودکه منشـأ تصورعلیت چیست ،پاسخ هیوم این است که تصورعلیت باید ازنسبتی میان اشیاناشـی شده باشد (٧٥ :١٩٧٨ ,Hume).
به نظرمی رسد پرسش اصلی درباب علیت ایـن نیسـت کـه چگونـه ذهن آدمی به چنین تصوری نائل می شود،بلکه این است که آیاحقیقتی به نام رابطـۀعلـی فلسفۀعلم ،سال دوم ،شمارة اول ،بهار وتابستان ١٣٩١ درجهان هستی عینیت داردیانه ، واگرچنین رابطه ای عینیت دارد،واجد چه خصوصیات ومشخصاتی است وچگونه به انسان درشناخت هستی یاری می رساند.