Abstract:
در آغاز قرن بیستم، فلسفة تجربهگرایانه، در مقام یک مکتب فلسفی تثبیتشده، با انتقاداتی مواجه شد، چنانکه ارائة صورتبندی دقیق و عاری از مشکلات معمول برای ترمیم این مکتب ضروری مینمود. یکی از گامهای بلند در راه ارائة شالودهای متقن برای فلسفة تجربهگرایانه، پیشنهاد رویکرد مبتنیبر ساختار نحوی، در کتاب ساختار نحوی زبان (1934) کارناپ بود. اما این رویکرد از عهدة پاسخگویی به ایرادات وارده برنیامد، چنانکه کارناپ از آغاز دهة چهل به ارائة رویکردی نو، با عنوان رویکرد معناشناسانه همت گمارد. هرچند هر دو رویکرد ارائهشده توسط کارناپ، یعنی رویکردهای ساختار نحوی و معناشناسانه، از نقاط اوج فلسفة معاصر به حساب میآیند، کارناپ نهایتا نمیتواند نسخة غیر قابل انتقاد و منسجمی از تجربهگرایی ارائه کند. با این حال در پایان مقاله نشان خواهیم داد که نواقص باقیمانده (پس از اعمال رویکرد معناشناسانه) باعث نابودی فلسفة تجربهگرایی نمیشوند
Machine summary:
اما این نظریة ویتگنشتاینی نیز نتوانست برای مدتی طولانی در دفاع از تجربه گرایی مؤثر باشد، زیرا معلوم شد که بر اساس این رویکرد نمی توان در مورد خود گزاره های ریاضـی و منطقی که جزو ساختار زبان اند به شکلی بامعنا سـخن گفـت (← مقدمـة ویتگنشـتاین بـه رساله و بند هفت آن ).
کارناپ تلاش می کند که با بررسی ساختار نحوی زبان های یـک و دو در قالـب معتبـر و نامعتبر نشان دهد چگونه تکلیف صدق و کذب جملات ریاضیاتی در این چهارچوب هـای زبانی روشن می شود.
اما هنگامی که گودل نشان داد برای توجیه این ادعا که قواعد نحوی خاص جـدا از شرایط محتوایی و تجربی صادق اند (به شکل تحلیلی )، بایـد اول پـیش از اتخـاذ قواعـد زبانی نشان دهیم که استفاده از آن قواعد مجاز است ، و «مستلزم دانستن صدق و کذب هیچ گزاره ای که به بیان امر واقع تجربی بپردازد نیست » (٣٥٧ :١٩٩٥ ,delGo).
کارناپ در این دوره دست به نگارش آثار متعددی زده است ، و رویکرد خود به مفاهیم صدق و کذب و ارجاع را در این آثار تغییر داده و کامـل کـرده اسـت ؛ از جملـة ایـن آثـار می توان به مقدمه ای به سـمانتیک (an introduction to semantics) اشـاره کـرد کـه در آن کارناپ برای حفظ بار تجربی نظام فلسفی اش صدق های مبتنی بر امر واقع (F-Truths) را از صدق های زبانی (L-Truths) جدا می کند، و می پذیرد که کسب دانش در مورد صدق هـای مبتنی بر امر واقع نیازمند پژوهش تجربی است ، در حالی که دانش در مورد صدق های زبانی از بررسی استنتاج ها و نتیجه گیری های درون چهارچوب های زبانی نشأت مـی گیـرد.