Abstract:
یکی از موضوعات مربوط به مباحث نفس که از دیرباز معرکه آرای دانشمندان اسلامی بوده، مسئله تقدم نفس بر بدن است؛ علاوه بر اینکه در این موضوع روایات فراوانی از معصومین نیز وارد شده است. صدرالمتألهین شیرازی در این مورد دیدگاه خاصی دارد. وی تقدم نفس بر بدن بهنحو کثرت و انفصال را رد میکند و آن را فقط بهصورت وجود نفس در مرتبه علت آن بهنحو عقلانی میداند. او ظاهر آیات و روایات دال بر تقدم را نمیپذیرد و آنها را تأویل مینماید. در این نوشتار بیانات و دلایل ملاصدرا و تأویلات او از روایات مورد بازبینی قرار میگیرد، با این هدف که راهی پیدا شود تا بهوسیله آن بتوان بین ظاهر روایاتی که دلالت بر وجود پیشین نفوس بهنحو کثیر و منفصل دارند، با دلایل عقلی جمع کرد؛ بهگونهای که تعارض میان آنها مرتفع گردد و نیازی به عدول از ظاهر روایات نباشد.
Priority of the soul to the body is one of the issues in the studies on the soul concept، long being the subject of debate and contest by Islamic scholars. In addition، many narratives of infallible Imams have been quoted on this topic. Mulla Sadra Shirazi has been of a specific view on this issue. He has rejected the priority of the soul to the body in terms of multiplicity and disjunction and believed soul preceded body in cause level (stage) in an intellectual perspective. He has not accepted the apparent meaning of verses and narrations and has just interpreted them. In this paper، the reasons and statements of Mulla Sadra`s and his interpretation of narratives have been reviewed. The purpose is to find a way by which we can resolve the conflict between the apparent meaning of narratives (which indicate the priority of soul in terms of multiplicity and disjunction) and logic proof so that it doesn’t require regardless and departure from apparent meaning of traditions.
Machine summary:
"در پاسخ میتوان گفت: وجود ارواح قبل از ابدان منافاتی با ظهور استعدادهای ذاتی آنها و کسب فعلیات جدید در دنیا ندارد؛ یعنی نفوس در آن کینونت قبلی با حفظ مرتبه وجودی خاص خود فعلیتها و کمالاتی را دارا بودهاند، ولی آن کمالات متناسب با همان وعاء خاص بوده و کمال مطلق نبوده و مشتمل بر وجدان و فقدان بوده است و وقتی که نفوس بدون تجافی از مقام خود به این بدنها تنزل پیدا میکنند، این تنزل باعث میشود آن کمالاتی را که نداشتهاند و امکان تحصیل آنها فراهم نبوده است، بهدست آورند؛ چون اگر در آن مقام قبلی باقی میماندند، بسیاری از کمالات را که پس از هبوط میتوانستند کسب کنند، از دست میدادند؛ زیرا در آنجا ماده، قوه و استعداد و حرکت و تکامل نیست.
از نظر ملاصدرا این روایات دلالتی بر تقدم نفس بر بدن ندارد و مقصود از آنها این نیست که نفوس انسانی به همان شکلی که در این عالم وجود دارند، یعنی با کثرت فردی بهنحوی که هریک از افراد تعین خاص و مستقل از دیگر افراد داشته باشد، پیش از حدوث بدن نیز وجود داشتهاند؛ بلکه مقصود روایات آن است که نفوس انسانی قبل از تعلق به بدن، وجودی جمعی در عالم مفارقات و مثل الهی که افلاطون نیز آنها را ثابت کرده است، دارند؛ آنگونه که هر معلولی در مرتبه وجودی علت خویش حضور دارد."